روزنامه تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: موضوع «تخلف و فساد ارزی کلان، به بهانه واردات چای»، به مباحث بسیاری دامن زده است. این مباحث، محاسن و معایبی دارد. از یک طرف، میتواند در مقابل مفاسد، حساسیت مضاعف ایجاد کند و مدیران دلسوز را نسبت به «نقاط» یا «روال»های منتهی به آسیب، هوشیار سازد؛ از سوی دیگر، نحوه طرح موضوع میتواند به بیاعتمادی در افکار عمومی دامن بزند و در صورت عدم مدیریت درست مسئله، موجب فاصله میان دستگاههایی شود که برای پیشرفت کشور همدلی و همافزایی میکنند.
به گزارش اخبار جدید به نقل از سایت دیده بان ایران؛ کیهان نوشت: موضوع «تخلف و فساد ارزی کلان، به بهانه واردات چای»، به مباحث بسیاری دامن زده است. این مباحث، محاسن و معایبی دارد. از یک طرف، میتواند در مقابل مفاسد، حساسیت مضاعف ایجاد کند و مدیران دلسوز را نسبت به «نقاط» یا «روال»های منتهی به آسیب، هوشیار سازد؛ از سوی دیگر، نحوه طرح موضوع میتواند به بیاعتمادی در افکار عمومی دامن بزند و در صورت عدم مدیریت درست مسئله، موجب فاصله میان دستگاههایی شود که برای پیشرفت کشور همدلی و همافزایی میکنند.
روزنامه تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: مبارزه با تخلفات و مفاسد اقتصادی، جناحبردار یا زمانبردار نیست؛ بلکه همه شمول و همیشگی است. قطعا گفتمان این دولت و رئیس آن، با دولت قبل زمین تا آسمان فرق دارد. اما در عین حال، اولا آقای رئیسی، یک دیوانسالاری کهن را به ارث برده و ثانیا مدیران، هرگز از نظارت داخل و بیرون دولت بینیاز نیستند. بنابراین حساسیت در قبال موضوع فساد، باید همواره برقرار باشد. در عین حال، باید چند نکته را مد نظر داشت که اولین آن، رعایت آداب حقوقی و قانونی است.
انتشار برخی مفاد پروندههای اتهامی، اگر ناقص و نصفه و مبهم باشد و یا به سرانجام روشنی نرسیده باشد، محتمل است که به نقض غرض عدالتخواهی، مایوس کردن مردم، و احیانا نقض حقوق متهمان بینجامد. در پرونده فساد مشهور به «فساد سه هزار میلیارد تومانی»، در حالی که متهم اول پرونده محاکمه و اعدام شد و اموال اختلاس شده به بیتالمال برگشت، تصویر رسانهای برساخته و رسوب کرده در برخی اذهان این است که سه هزار میلیارد پول بیتالمال حیف و میل شد و متهم اول هم در کانادا زندگی میکند!
بخش مهمی از مسئولیت «تصویرسازی تحریفآمیز و ناامیدکننده»، بر عهده فضای ولنگار و مسموم رسانهای است که محافل غرضورز در آن میتواننند «یک کلاغ، چهل کلاغ» کنند، یا خلاف واقع بگویند و فضا را غبار آلود کنند، بیآنکه هزینهای بپردازند. در این فضای عاری از مسئولیت، بهترین خدمات مسئولان و بیشترین و جدیترین برخوردها با مفسدان دانه درشت هم، مورد تصویرسازی وارونه قرار خواهد گرفت. اما بخش دیگر ماجرا، این است که وقتی پروندهای قبل از به سرانجام رسیدن، یا بدون بیان کامل ابعاد و جزئیات آن، نصفه و نیمه و مبهم منتشر میشود، سطرهای سفید بسیاری را باقی میگذارد که به جای قضاوت دقیق و منصفانه حقوقی، با تحلیلهای فرصتطلبانه و غرضورزانه، یا دستکم از سر بیاطلاعی و حدس و گمان پر میشود.
اینجاست که هدفِ آگاهی افکار عمومی و امیدوار کردن مردم، مغلوبه میشود. به بیان دیگر، این کافی نیست که نیت انتشار برخی ابعاد پروندهها خیر باشد؛ بلکه باید تاثیر و آورده اطلاعرسانی ناقص سنجیده شود. نکته مکمل بحث، این است که غالبا بین افشاگری (ناقص) اولیه، برگزاری دادگاه و صدور حکم نهائی، چندین ماه و بعضا بیش از یک سال فاصله میافتد؛ بنابراین، آنچه بیشتر در اذهان رسوب میکند و دیرتر زدوده میشود، همان شوک منفی اولیه درباره حیف و میل بیتالمال، به علاوه تحلیلهای منفی، ناقص یا مغرضانه است.