موزه هنرهای ملی ایران را شاید بتوان غریبترین موزه کشور یا حتی جهان دانست، اولین موزه ایران که گنجینهای بیمانند از آثار معاصر را در خود جای داده است؛ موزهای که میتوان آن را به نگینی گرانبها از الماس تشبیه کرد محصور در میان بلوکهای سیمانی!
به گزارش اخبار جدید به نقل از اطلاعات: این عمارت زیبا با تزئینات بینظیر، در واقع حوضخانه کاخ نگارستان است، کاخی که در دوره پهلوی اول به طور کامل ویران شد و جایش را به ساختمانهای نامتجانس اداری داد تا پایتخت، قاجاریزدایی شود! اما همین باقیمانده انتهایی باغ، همین حوضخانه مهجور، نشانهای از شکوه کاخ از میانرفته نگارستان است. حوضخانه بعدها به اهتمام کمالالملک تبدیل به مدرسه صنایع مستظرفه شد و محلی برای گردهمایی بزرگترین هنرورزان هنرهای سنتی ایران.
گرچه سرنوشت غمبار کاخ نگارستان بهواسطه پادرمیانی هنرمندان و استادان هنر، دامان مدرسه صنایع مستظرفه را نگرفت ولی محاصره بنای زیبای حوضخانه این کاخ توسط عمارتهای بدترکیب سربه فلککشیده، روزگار خوشی برای آن رقم نزد.
حالا سالهاست در این محل آثاری به نمایش درآمده که محصول همان مدرسه است، اما حجم بزرگی از دیوارها نهتنها مانع دیدن حوضخانه، بلکه مانع دیدن موزه و هنرهای ملی شدهاند.
کارگاه هنر
موزه هنرهای ملی ایران، اولین مدرسه آکادمیک آموزش هنر ایرانی بود که توسط بزرگترین استادان هنر ایران بنا نهاده شد. سید علیرضا کیا، مدیر موزه در این باره میگوید: موزه هنرهای ملی در سال 1309 به همت استاد حسین طاهرزاده بهزاد با هدف احیای هنرهای ملی و سنتی ایجاد شد و این اولین آموزشگاه رسمی هنر کشورمان است. دستکم 10 هنر ملی در اینجا تدریس و ترویج میشد.
وی میافزاید: در حال حاضر آثار شاخص از هنرمندان نامی معاصر در حال نمایش است. آثار استادانی همچون هادی تجویدی، محمدعلی زاویه، میرزا آقا امامی یا طراحیهای عیسی خان بهادری همه در اینجا وجود دارد.
کیا ادامه میدهد: در دوره رونق مدرسه، منبت، معرق، مشبک، خاتم، زربفت، قلمزنی، تذهیب، سازسازی،سفال، مینیاتور… همه با هم آموزش داده میشد و در حیاط این بنا کارگاههایی وجود داشت که استادان و هنرجویان آنجا آثار خود را میساختند. بعد از آن اگر کار سفارشی بود به مشتری سپرده میشد، در غیر این صورت به موزه میآمد و همینجا ماندگار میشد. در واقع آنچه امروز در موزه داریم، کارهای شاخصی است که توسط بزرگان برای موزه ساخته شد.
آثار به مرور مرمت میشوند
موزه هنرهای ملی، موزهای از یادرفته است، این چیزی است که در اولین نگاه به ذهن بازدیدکننده میرسد. علیرضا کیا با تأیید این موضوع میگوید: برخی آثار اینجا واقعا نیاز به مرمت دارند. برای اولین اثر، پروژه مرمتی گرفتیم و معرق سوخته چرم مرمت شد. امیدواریم این روند ادامه پیدا کند.
ثبت یکی از آثار موزه در فهرست آثار ملی، خبر خوب دیگری در مورد موزه هنرهای ملی است که میتواند شرایط فعلی موزه را بهبود ببخشد. کیا با اشاره به این ثبت میافزاید: یکی دیگر از برنامههای ما ثبت تاریخ شفاهی موزه است، چرا که بسیاری از استادان اینجا ناشناسند، به سراغ خانوادههایشان میرویم و از آنها مستند ضبط میکنیم. تلاش داریم هنرمندان آشتی دوبارهای با موزه داشته باشند و اینجا محل رفت و آمد آنها شود. وی میگوید: چندین سال در موزه بسته و رابطه موزه با جامعه هنری به کلی منقطع شده بود. در سه سال گذشته و بعد از بازگشایی مجدد، 30 برنامه تخصصی برگزار کردیم و آرام آرام بازدید از موزه بیشتر میشود.
مدیر موزه به تلاشها برای استاندارد کردن شرایط نمایش اشاره میکند و میافزاید: شیوه نمایش ما اشتباه است. ما دو راه داریم، یا در موزه را ببندیم تا بودجه هنگفتی از آسمان بیاید، یا این که با سختیها و انتقادات کار را پیش ببریم.
ما راه دوم را انتخاب کردهایم. الان تابلوها به دیواری نصب شده که خودش اثر ثبتی است، درحالی که باید داخل پنل برود. نمیگویم کسی کمک نمیکند، ولی ساختار اداره کل میراث استان تهران از نظر بودجهای ضعیف است و مشکلاتی از این نظر وجود دارد.
شاخصترین آثار
عیسی خان بهادری، نابغه هنرمندی است که کمتر شناخته شده. رییس موزه هنرهای ملی، شاخصترین آثار موجود در موزه را آثار وی عنوان میکند و میگوید: برای خلق اثر هنری قبل از هر چیز نیاز به طراحی است. بسیاری از افراد میتوانند تذهیب یا معرق کار کنند، ولی طرح است که تفاوت را ایجاد میکند.
عیسی خان بهادری یکی از بزرگترین طراحهای هنر ایران است که در سن 14 سالگی نقشههای نوآورانه قالی به خارجیها میفروخت. به نظرم آثار مربوط به عیسی خان از شاخصترین آثار موزه است.
وی در پایان گفتگوی خود انتشار بروشور و ایجاد صفحات مجازی برای موزه را از دیگر اقدامات ابتدایی برای شناساندن موزه دانست که انجام شده است.
گرفتار میان ساختمانها
موزه هنرهای ملی در میان ساختمانهای اداری وزارت ارشاد و سازمان برنامه احاطه شده است.
علیرضا عباسی، کارشناس هنری موزه در این باره میگوید: اولین چیزی که باید در مورد موزه هنرهای ملی گفت، غریب و مهجور بودن این موزه به دلیل قرار گرفتن آن در میان ساختمانهای اداری است.
وی میافزاید: بعد از اداره عتیقات که در دارالفنون قرار داشت و تالار سلام که ناصرالدین شاه ایجاد کرد و البته هیچکدام به معنای امروزی موزه نبودند، اینجا اولین موزه ایران است. موزه ایران باستان به لحاظ قدمت آثار، اولین است که در سال 1313 به دست آندره گدار فرانسوی ساخته شد، ولی موزه هنرهای ملی در سال 1309 افتتاح شد.
تاریخ و هویت موزه
موزه هنرهای ملی دارای پیشینه و هویت مستقل است. عباسی در این باره میگوید: اینجا تاریخ و هویت دارد. این موزه اولین مدرسه آکادمیک آموزش هنر است. مدرسه صنایع مستظرفه کمالالملک که اواخر دوران قاجار شروع به فعالیت کرد، در محل ساختمان فعلی وزارت ارشاد قرار داشت. همچنین کمالالملک که بعد از دوره قاجار، محبوبیت گذشته را نداشت و تنها مانده بود، همینجا زندگی میکرد. این کارشناس موزه توضیح میدهد: بعد از آن مدرسه صنایع قدیمه در این محل تأسیس میشود که یک رنسانس در هنر ما به شمار میآید.
اگر ما الان دانشکده هنرهای زیبا داریم، پایهاش اینجا در مدرسه صنایع قدیمه شکل گرفت که حسین طاهرزاده بهزاد ایجاد کرد.
علیرضا عباسی میافزاید: در سالهای نه چندان دور، عمارتی در قسمت شمالی این محل ساخته شده که اسمش را باغ نگارستان گذاشتند، در حالی که ربطی به کاخ نگارستان ندارد. به جز بخش کوچکی از آن که قبلا کتابخانه پروین بود و گفته میشود قائم مقام فراهانی آنجا کشته شده، بقیه در دوره پهلوی دوم ساخته شده است.
شاهکارهای معاصر
آثار به نمایش درآمده در موزه هنرهای ملی، افتخار هنر صد سال اخیر ایران است. عباسی با اشاره به این موضوع میگوید: تردید نداشته باشید که شاهکارهای هنرهای ملی ما در قرن گذشته، در این موزه نگهداری میشود.
در مینیاتور، هادی تجویدی و شاگردانش، در تذهیب، عبدالله باقری، نصرتالله یوسفی، در زربفت استاد طریقی، در خاتم محمدحسین صنیع خاتم شیرازی، استاد علی نعمت و بسیاری از استادان گمنام دیگر، در قلمزنی، استاد خواجه شیرانی، استاد دهنوی و در همه هنرهای ملی، بزرگترین استادان، کارهای شاخص خود را در این موزه به یادگار گذاشتهاند.
وی در مورد ساختمان موزه نیز میگوید: کاخ نگارستان، عمارتی سلطنتی در خیابان اعلایی بود، جایی که الان موزه قرار دارد، انتهای باغ نگارستان بود و حوضخانه آن محسوب میشد. زمانی که رضاشاه کاخ نگارستان را تخریب میکند، به همت استادانی که این مدرسه فعالیت میکردند، حوضخانه باغ حفظ میشود و قسمت ابتدایی و انتهایی به آن الحاق میشود تا به شکل کنونی میرسد.