به خلق نگریستم دیدم هرکس محبوبی را دوست دارد و هنگامی که به قبر رفت محبوبش او را ترک کرد. پس نیکیها را محبوب خود قرار دادم تا هنگام ورودم به قبر همراه من باشد.
به گزارش اخبار جدید به نقل از جهان نیوز ، کانال «مصاف» در ایتا حکایتی را به اشتراک گذاشت. در این مطلب آمده است:
شیخی از شاگردش پرسید: چند وقت است که در ملازمت من هستی؟
شاگرد جواب داد: حدوداً ۳۳ سال.
شیخ گفت: در این مدت از من چه آموختی؟
شاگرد: هشت مسئله.
شیخ گفت: مدت زیادی از عمر من با تو گذشت و فقط هشت چیز از من آموختی؟!
شاگرد:ای استاد، نمیخواهم دروغ بگویم و فقط همین هشت مسئله را آموختهام.
استاد: پس بگو تا بشنوم.
شاگرد:
۱) به خلق نگریستم دیدم هرکس محبوبی را دوست دارد و هنگامی که به قبر رفت محبوبش او را ترک کرد. پس نیکیها را محبوب خود قرار دادم تا هنگام ورودم به قبر همراه من باشد.
۲) به کلام خدا اندیشیدم که فرمود: «و َأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى؛ و، اما کسى که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت، بیگمان بهشت جایگاه اوست.» (نازعات: ۴۰ و ۴۱) پس با نفس خویش به پیکار برخاستم تا اینکه بر طاعت خدا ثابت گشتم.
۳) به این مردم نگاه کردم و دیدم هرکس شیء گرانبهایی همراه خویش دارد و با جانش از آن محافظت میکند. پس قول خداوند را به یاد آوردم: «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ؛ آنچه پیش شماست، تمام میشود و آنچه پیش خداست، پایدار است.» (نحل: ۹۶) پس هرگاه شیء گرانبهایی بهدست آوردم، آن را به پیشگاه خدا تقدیم کردم تا خدا حافظ آن باشد.
۴) خلق را مشاهده کردم و دیدم هرکس به مال و نسب و مقامش افتخار میکند. سپس این آیه را خواندم: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أَتْقَاکُمْ؛ در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.» (حجرات: ۱۳) پس به تقوای خویش افزودم تا اینکه نزد خدا ارجمند باشم.
۵) خلق را دیدم که هرکس طعنه به دیگری میزند و همدیگر را لعنونفرین میکنند و ریشه همه اینها حسد است. سپس قول خداوند را تلاوت کردم: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا؛ ما [وسایل]معاش آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کردهایم.» (زخرف: ۳۲) پس حسادت را ترک کردم و از مردم پرهیز کردم و دانستم روزی و فضل بهدست خداست و بدان راضی گشتم.
۶) خلق را دیدم که با یکدیگر دشمنی دارند و بر همدیگر ظلم روا میدارند و به جنگ با یکدیگر میپردازند. آنگاه این فرمایش خدا را خواندم: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛ همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن گیرید.» (فاطر: ۶) پس دشمنی با مردم را کنار گذاشتم و به دشمنی با شیطان پرداختم.
۷) به مخلوقات نگریستم پس دیدم هر کدام در طلب روزی به هر دری میزنند و گاه دست به مال حرام نیز میزنند و خود را ذلیل میکنند؛ و خداوند فرموده: «وَمَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأرْضِ إِلَّا عَلَى اللَهِ رِزْقُهَا؛ و هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر [اینکه]روزیاش بر عهده خداست.» (هود: ۶) پس دانستم من نیز یکی از این جنبندههایم و بدانچه که خداوند برای من مقرر کرده است، راضی گشتم.
۸) خلق را دیدم که هرکدام بر مخلوقی مانند خودشان توکل میکنند؛ این به مال و دیگری نان و دیگران به صحت و مقام؛ و باز این قول خداوند را خواندم: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و هرکس بر خدا توکل کند، او براى وى بس است.» (طلاق: ۳) پس توکل بر مخلوقات را کنار گذاشتم و بر توکل به خدا همت گماشتم.