مرگ «رضا داوودنژاد»، بازیگر جوان در روزهای اخیر ناراحتی جمعی از شهروندان را به همراه داشت؛ مرگی که در پی اتفاقی افتاد که مرحوم داوودنژاد در گفتوگوهای رسانهای خود از آن بهعنوان «بزرگترین اشتباه» یاد کرد.
به گزارش اخبار جدید، ماجرا از زمانی شروع شد که آقای بازیگر بهمنظور معاف شدن از سربازی تصمیم به «چاقی» گرفت و اتفاقاموفق هم شد. پایان این داستان، اما به این سرانجام خوش ختم نشد و پس از اضافهوزن بالا، او دچار بیماری شد و برای همین هم تصمیم به لاغری گرفت.
اوایل دهه نود بود که داوودنژاد در بیمارستان بستری شد. همان زمان اعلام کردند که این بازیگر به دلیل مصرف قرص لاغری با کارافتادگی کبد مواجه شده است؛ هرچند بعدها خودش در گفتوگویی با رسانهها این موضوع را تکذیب و دلیل این اتفاق را بایپس روده اعلام کرد.
داوودنژاد این جراحی را عملی اشتباه خواند و توضیح داد به دلیل وسعت ناحیه عمل، کبد او تحتفشار قرار گرفته و عوارض ناشی از این اتفاق نیز بهدرستی از سوی پزشکان تشخیص داده نشده است. پس از اولین پیوند کبد در ۱۳۹۱ او دوباره در آذر ۱۳۹۲ به دلیل وخامت حالش تحت عمل جراحی پیوند کبد قرار گرفت.
خود داوودنژاد دراینباره توضیح داده بود که به علت لختهشدن خون در کبدش دچار وخامت شده و تیم پزشکی مجبور شدند، کبد دیگری به او پیوند بزنند. این ماجرا تا به آنجا ادامه یافت که این بازیگر در ایام نوروز دوره نقاهت را به سر برد و سرانجام در جدال با بیماری جان باخت!
داوودنژاد، تنها یکی از افرادی است که به دنبال لاغری و انجام عملهای مربوط به آن جان باخت. همین چند وقت پیش بود که رسانهها از مرگ سه زن در سه اتاق عمل جداگانه در حین عمل جراحی خبر دادند؛ ضمن اینکه جراحیهای زیبایی یکی از شاخههایی است که بیشترین قصور پزشکی را به خود اختصاص میدهد. به گفته محمدرضا خردمند، معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی به رسانهها بیش از ۲۰درصد از شکایتها در حوزه اقدامات زیبایی و ترمیمی بوده است؛ همچنین بهطورمعمول کیفرخواستهایی که صادر میشود در تهران بیشتر از سایر استانهاست.
محمد رئیسزاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی نیز تقاضا برای انجام عملها و اقدامات زیبایی را «بیمارگونه» دانسته؛ آنجا که به «عصر ایران» گفته است: «درخواست و تقاضا برای اقدامات زیبایی در کشور ما بیمارگونه است و نسبت به نرم دنیا عدد بالاتری دارد که این مسئله نیاز به کار فرهنگی و رسانهای دارد. مردم باید بدانند خدمات زیبایی میتواند به قیمت جان آنها تمام شود یا سلامتی آنها را تا مادامالعمر تحت تأثیر قرار دهد.»
عملهای زیبایی پیامدهای بسیاری دارد و این موضوع از مجراهای مختلف بارها اعلام شده است؛ اما فضای مجازی پر شده از انواع و اقسام تبلیغات و ترغیب شهروندان به انجام عملهای زیبایی، عملهایی که در برخی از موارد به قیمت جان افراد تمام میشود؛ بهویژه که این روزها بازار اقدامات غیرتخصصی نیز داغ است و خیلیها به دلیل سود بالای آن وارد این حوزه شدهاند. تبلیغات بسیار و ترویج انجام عملهای زیبایی اما باعث شده است علاوه بر زنان، پای مردان نیز در سالهای اخیر به اتاق عمل باز شود و حتی نوجوانان نیز به انجام آن، بیرغبت نباشند.
مجتبی ناجی، روانشناس، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» دراینباره با اشاره به اینکه همه افراد یک «خودپنداره» یا تصور ذهنی در ذهنشان بهصورت ساختهوپرداخته درباره خود دارند، بیان میکند: «این تصویر از خود ازلحاظ جسمی و فیزیکی ممکن است منفی یا مثبت باشد؛ یعنی فرد ازنظر ظاهری بازخوردهایی را از جانب اطرافیان و گروه دوستان دریافت میکند که باعث بهوجودآمدن احساس ناخوشایند یا منفی نسبت به اندامهای ظاهری آنها میشود؛ بهویژه دختران و پسرانی که در سنین نوجوانی قرار دارند و هویت جسمی و فردی آنها در حال شکلگیری است.»
به گفته او از سوی دیگر، در سالهای اخیر تبلیغات بسیاری در رابطه با انجام عملهای جراحی در فضای مجازی به راه افتاده و آن را تبدیل به تجارتی پرسود کرده است که مدام درحال تحریک مخاطبان و افزایش تقاضا در بین گروههای هدف با استفاده از تکنیکهای مختلف هستند.
آنها بهخوبی میدانند که برای برانگیختن مشتریان خود، بهویژه قشر جوان و ترغیب آنها در انجام عملهای جراحی برای پوشاندن نقایصشان از چه راه و روشهایی استفاده کنند؛ درحالیکه شاید بسیاری از افرادی که دست به عمل جراحی میزنند، پس از انجام آن هم ارضا نمیشوند و احساس ناخوشایندشان ادامه دارد و البته همچنان منتظر تأیید دیگران هستند و درصورتیکه مورد تأیید دیگران قرار نگیرند، دچار سرخوردگی میشوند و به سمتوسوی افسردگی سوق پیدا میکنند.
او ادامه میدهد: «تمایل به انجام عملهای جراحی، اما فقط به نوجوانان اختصاص نمییابد؛ بلکه ممکن است افراد با سنین بالاتر نیز از اطرافیان خود دراینباره الگوبرداری کنند و به نسبت به انجام این نوع از جراحیها ترغیب شوند؛ چراکه ممکن است افراد خودشان با نواقص و شکل ظاهریشان کنار آمده باشند، اما تحتتأثیر حرفهای دیگران قرار گیرند و تصمیم بگیرند که از مد پیروی کنند و اتفاقا آن را یک ارزش و مایه مباهات تلقی کنند؛ برای مثال، فرد پس از عمل جراحی بینی با افتخار و غرور با چسبی که بر بینیاش است، ظاهر میشود؛ چراکه معتقد است این موضوع بیانگر وضع مالی خوب و تمکن بالاست. هرچند خیلی از افرادی که دست به عملهای جراحی زیبایی میزنند، افرادی از طبقه متوسط جامعه و با عزتنفس پایین هستند و رشد و توسعه فردی و اجتماعی آنها هنوز کامل نشده است و به همین دلیل با انجام این نوع از جراحیها میخواهند، اعتمادبهنفسشان را ترمیم کنند؛ ضمن اینکه رابطه مستقیمی بین توسعهیافتگی و کاهش تمایل به جراحیهای زیبایی وجود دارد و به همین علت هم است که در کشورهای توسعهیافته میزان انجام و رغبت به عملهای زیبایی کمتر است.
او معتقد است که پدیدههای اجتماعی که بهصورت رفتار جمعی شکل میگیرند، یکشبه به وجود نیامدهاند و به همین خاطر نیز نمیتوان راهکار فوری برای کنترل آنها اتخاذ کرد؛ پدیدههایی که چندین دهه زمان برده است تا آنها بهوجود آیند و خاستگاه و ریشه آنها در گذشته است.
برای کنترل چنین پدیدههایی باید به افراد در زمان کودکی آموزش داد تا «خود پنداره» خوبی درباره خود پیدا کنند و یاد بگیرند که واکنش منفی نسبت به نقایص خود و دیگران نداشته باشند. از سوی دیگر، این نهادها و تشکلهای مردمی و همچنین مراجع علمی هستند که باید پا به میدان بگذارند و در این زمینه فرهنگسازی کنند.
رضا اسماعیلی، جامعهشناس، دراینباره به «اصفهانزیبا» میگوید: «توجه به ظاهر و پرداختن به بدن و احساسات و تصوری که افراد در خصوص آن دارند، علاوه بر ابعاد جسمی و پزشکی دارای بعد روانی و جامعهشناسی نیز است؛ به همین دلیل هم از سال 2004 شاهد شکلگیری رشته جدیدی به نام مدیریت بدن هستیم.»
به گفته او، از سوی دیگر صنعت زیبایی نیز در سالهای اخیر بهسرعت رشد کرده و همواره در پی ترغیب مصرفکنندگان و فروش خدمات زیبایی بهعنوان کالا به افراد متقاضی بوده است و به همین لیل نیز مدام بر تنوع آن افزوده میشود؛ بهطوریکه تمایل به عملهای جراحی اکنون به نوجوانان نیز رسیده است و مردان نیز به آن تمایل پیدا کردهاند.
آنطور که این جامعهشناس میگوید، تمایل به عملهای جراحی فقط مختص ایرانیها نیست: «صنعت زیبایی، جهانشمول است و در همه جای دنیا بنا به دلایل مختلف، طرفداران خود را دارد؛ بنابراین کنترل آن در جامعه نیاز به افزایش آگاهی و فرهنگسازی از سوی مراجع علمی و پزشکی دارد؛ چراکه در صورت عدم مدیریت این پدیده در جامعه وضعیت سلامت روحی و روانی برخی از افراد به خطر خواهد افتاد.»