به گزارش اخبار جدید، خواستگاری که رفتم پدر همسرم میگفت این دختر ۱۴ سال از تو کوچکتر است و میتوانی باب دل خودت او را بار بیاوری.
ازدواج کردم . با کمک پدر و مادرم زندگی مشترک خود را آغاز کردیم.
البته پدر همسرم هم سنگ تمام گذاشت.
صاحب یک فرزند شدیم .
تنها مشکل زندگیمان اختلاف نظر و لجبازیهای همسرم بود.
سیر تا پیاز زندگیمان را به مادرش اطلاع میداد و خانواده اش از همه چیز خبر داشتند.
با این که پدر همسرم پادرمیانی میکرد به من میگفت صبر کن همه چیز درست میشود کم کم دخالتهای مادر همسرم شروع شد.
کار به جایی رسید که دیگر جرات نداشتم یک کلمه حرف بزنم.
مادر همسرم میخواست برای هر کاری تعیین تکلیف کند. و با کوچکترین بهانهای گوشی تلفن را برمیداشت و میگفت و به دخترم زور میگویی و اجازه نمیدهم اخم به ابرویش بیاید هر روز که میگذشت مشکلات زندگی مان بیشتر میشد.
در مدت کوتاهی پای برادر زن همسرم نیز به مشکلاتمان باز شد برایم خط و نشان میکشیدند که این زن از تو کوچکتر است و باید احترامش را نگه دارید.
برایم جالب بود یک خانم ۲۷ ساله آنقدر هم کم سن و سال نیست که خانوادهاش اینطوری نگرانش باشند.
سرتان را درد نیاورم. بعد از چند بار دعوای مفصل همسرم بچه را برداشت و خانه پدرش رفت.
کار به شکایت و شکایت کشی رسید. با بیاحترامی خانوادهها تصمیم جدی به طلاق داشتیم. با پیشنهاد یکی از اقوام به مرکز مشاوره پلیس مشهد آمدیم.
من همسرم رو دوست دارم.
سارا قربان زاده، مدرسمهارت های زندگی و مشاوره خانواده در این بار ه می گوید: چند نکته قابل تامل به چشم میخور. اول مسئله اختلاف سن زیاد هست که بین این زوج عزیز وجود دارد، اختلاف سنی زیاد معمولاً و خصوصاً در ابتدای ازدواج زن و مرد را دچار نگرانی و سردرگمی میکندو یکی از چیزهایی که باعث تعارض میشود تفاوت فکری ناشی از این اختلاف سنی است.
به هر حال خانم جوان با سن کمتر هیجانات بیشتری دارد و تمایل بیشتری داشته که مسائلش رو با مادرش در میان بگذارد . مرد جوان هم به خاطر سن و تجربه بیشتر کنترل، زندگی را دست میگیر ترجیح می دهد مسائل را بین خودشان حل کنند.
نکته حائز اهمیت اینه که برای بهتر عمل کردن در این ازدواجها زوجین نیاز هست که حریم شخصی را بیشتر حفظ کنند ، در برابر چالشها صبورتر باشند، منعطفتر عمل کنند و در نهایت صادق باشند و با همسر خود گفت و گو کنند.
موضوع دیگه دخالت خانواده زن جوان در زندگی و تصمیم گیریها بود. زندگی مشترک یک مرزی دارد که باید بین زوجین با خانواده کشیده بشود.، یک سری از مسائل باید فقط بین خودشان باشد و به خانوادهها بروز پیدا نده و هر دو نفر باید سعی کنند به این مرزها پایبند باشند.
گاهی اوقات خانوادهها از روی محبت و دلسوزی و… رفتارهایی میکنند که برای طرف مقابل دخالت تلقی میشود و احساس کنترلگری از طرف خانواده همسر به او دست داده و به جای حل شدن مسائل بیشتر دچار اختلاف میشوند.ا ما به همسران عزیز و بعد به خانوادهها توصیه میکنیم برای حفظ زندگی مشترک، این حریم و مرزها را رعایت کنند.
تعارض در زندگی مشترک اجتناب ناپذیر و طبیعی هست و موضوع مهم اینه که ما بتوانیم با رابطه خوب و سازنده و داشتن مهارت حل تعارض از انهاعبور کنیم.
به این زوج عزیز هم توصیه میکنم جلسات زوج درمانی را ادامه بدهند و برای غنیسازی رابطه ای که دچار بحران شده یک سری مهارتها مثل مرزبندی صحیح، مهارت درک و همدلی و… ر در خو رشد بدهند.