به گزارش اخبار جدید، در سرمقاله امروز جمهوری اسلامی آمده است:
جامعنگری و عملکرد جامع برای پیشرفت همهجانبه هر کشوری از الزامات مدیریت است. جمهوری اسلامی ایران در صنایع دفاعی و بعضی رشتههای علمی در دهههای اخیر پیشرفتهای خوبی داشت. این پیشرفتها در عین حال که قابل تحسین هستند نمیتوانند تمام نیازهای واقعی کشور را برطرف نمایند. کشور، علاوه بر صنایع دفاعی و تعدادی از رشتههای علمی، به توسعه همهجانبه به ویژه در زمینه مشارکت در طرحهای منطقهای و بینالمللی نیازمند است کمااینکه بهرهبرداری از منابع زیرزمینی با استفاده از فناوری روز دنیا و در مواردی نیز با مشارکت شرکتهای صاحب فناوری پیشرفته از نیازهای قطعی است.
در عین حال که از پیشرفتهای قابل تحسین در زمینه صنایع نظامی و بعضی رشتهها خوشحال هستیم، نمیتوانیم نگرانی خود را بابت طرحهای از دست رفته منطقهای کتمان کنیم. اخیراً یادداشت توافقی میان رئیس جمهور ترکیه و نخست وزیر عراق برای احداث یک مسیر ترانزیتی که منطقه را از طریق ترکیه، عراق و خلیج فارس به اروپا متصل میکند امضا شد که اهمیت اقتصادی زیادی برای دو کشور ترکیه و عراق دارد. این طرح که در مسیر افزایش تجارت بینالمللی، تسهیل فعالیتهای اقتصادی، تجارت، ایجاد مسیر جدید حمل و نقل رقابتی و رونق اقتصادی و بازرگانی حائز اهمیت زیادی است «راه توسعه» نام دارد. طرح «راه توسعه» شامل دو مسیر زمینی خودروئی و راهآهن است که جنوب ترکیه را از نقطه مرزی «فیشخاپور» کردستان عراق به بصره و بندر فاو در خلیج فارس متصل میکند و به عنوان جایگزینی برای مسیر کنونی کانال سوئز و دریای سرخ مطرح است. با تکمیل این طرح، زمان مورد نیاز کشتیها از ۳۵ روز کانال سوئز و ۴۵ روز جنوب آفریقا به ۲۵ روز کاهش مییابد. این مسیر میتوانست از ایران عبور کند ولی ایران از این طرح پرسود ترانزیتی محروم است.
بعد از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان، این کشور برای انتقال نفت خود با سه طرح مواجه بود که عبارت بودند از مسیر شمالی از خاک روسیه، مسیر جنوبی از طریق ایران و راهبرد خطوط لوله چندگانه و متنوع. جمهوری آذربایجان، راهبرد خطوط لوله چندگانه را با خطدهی آمریکا انتخاب کرد که به تاسیس خط لوله باکو، تفلیس، جیحان منجر شد و در سال ۱۳۸۴ به بهرهبرداری رسید و ظرفیت حمل آن بیش از یک میلیون بشکه در روز است. جمهوری اسلامی ایران میتوانست با اتخاذ سیاست هوشمندانه، مسئولین باکو را به انتخاب مسیر دوم تشویق کند و شریک این طرح پرسود باشد.
اخیراً نیز جمهوری آذربایجان، دومین میدان گازی دریای خزر را با همکاری شرکت توتال به بهرهبرداری رساند که «دالغا خاتون اوغلو» نام دارد. توتال مرتباً مشغول امضای قراردادهای مختلف بهرهبرداری میدانهای گاز، تبدیل ضایعات پلاستیکی به مواد پتروشیمی و اکتشاف و توسعه میادین نفتی و گازی در کشورهای همسایه ایران است و ما علاوه بر اینکه در بهرهبرداری از منابع گازی مشترک با قطر عقب هستیم، هنوز مشکل میدان گازی آرش در شمال خلیج فارس را حل نکردهایم.
خط لوله گاز صادراتی ایران به هند از طریق پاکستان معروف به «خط لوله صلح» نیز که در سال ۱۳۶۹ مطرح شد و تا مراحلی نیز پیش رفت، هنوز به جائی نرسیده و در کشاکش وعدهها و وعیدها مانده است. ما میتوانیم با اتخاذ تدابیر صحیح و تدوین سیاست بینالمللی و منطقهای دقیق این قبیل مشکلات را حل کنیم و با درآمدزائی از طرحهائی مانند «خط لوله صلح» به بحران اقتصادی کشور پایان دهیم.
از دست دادن طرحهای بزرگ نفتی، گازی و ترانزیتی، به این یا آن دولت مربوط نمیشود و این مقاله درصدد انتقاد از دولت خاصی نیست. این جاماندگیها به کلیت سیاست منطقهای و بینالمللی ما مربوط میشود که به نظر میرسد باید مورد تجدید نظر جدی قرار گیرد تا راه برای حضور ایران در تمام یا اکثر طرحهای اقتصادی اعم از نفتی و گازی و ترانزیتی هموار شود. دلخوش کردن به عضویت در مجامعی مانند بریکس و شانگهای و امثال اینها با توجه به تحریمها و سایر موانع موجود، نوعی قانع شدن به سراب است. دیدیم که حتی روسیه و چین علیرغم آنهمه لاف دوستی که میزنند، در مقاطع حساس فقط به منافع خودشان میاندیشند و تحریمها را بهانه عدم همکاری با ما معرفی میکنند. طرفه اینکه خود چین و روسیه نیز علیرغم همپیمانیهائی که دارند منافع خود را بر دوستیها ترجیح میدهند و دیدیم که بانکهای چینی با تبعیت از تحریمها از تعامل با روسیه خودداری کردند. اینها واقعیتهای مهمی هستند که باید ما را به تجدید نظر در سیاستهایمان به ویژه در عرصه بینالملل ترغیب کنند.