آذر ۱۲, ۱۴۰۳ ۲۰:۳۵
اخبار جدید اجتماعی و حوادث ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - 48 دقیقه پیش زمان تقریبی مطالعه: 0 دقیقه
کپی شد!
0

درباره تفاوت قانون حجاب با قوانین راهنمایی و رانندگی

حالا که بحث لایحه حجاب یا قانون حجاب بالا گرفته، ایده‌های مختلف در مورد لزوم تبعیت از قانون از اردوگاه‌های اصولگرایان شنیده می‌شود. حتی از سوی گروه‌هایی تندرو که بارها در موارد مختلف نشان داده‌اند که در صورت احتیاج قوانین را نادیده می‌گیرند(مثلا در مورد اتفاقاتی که برای سفارت انگلیس و عربستان در همین یک‌دهه قبل رخ داده بود) به‌هرحال در نگاه کلی صورت مسئله معتبر است. به این صورت که اصولگرایان (شاید به درستی) این روزها عنوان می‌کنند، هرچیزی که قانون شد باید مورد تبعیت قرار گیرد. از جمله لایحه 74 ماده‌ای حجاب و عفاف که در مجلس تصویب شده است.

حجاب

به گزارش اخبار جدید به نقل از هفت صبح،

اصولگرایان این‌گونه استدلال می‌کنند که قانون حجاب مثل قوانین راهنمایی و رانندگی است یا قانون ممنوعیت شرب خمر. به‌صرف این که کسانی این قانون را زیرپا می‌گذارند، نمی‌شود این قوانین  را معلق کرد. به ظاهر حرف درستی است اما به‌نظرم نکته‌ای که دکتر لاریجانی مطرح کرده عمیق‌تر و مهم‌تر است. دکتر لاریجانی بحثی را  پیش کشیده به‌عنوان «قانع کردن». این که قانون وقتی موفق است که بتواند جامعه را در مورد لزوم اجرای آن قانون، قانع کند:« قانونی که بستر جامعه بپذیرد باید تصویب شود. ا..شما وقتی قانون می‌نویسید باید قدرت قانع‌کردن مردم جامعه را داشته باشید. یعنی اگر شما قانونی نوشتید که نتوانستید جامعه را قانع کنید، فقط روی کاغذ قانون است…»

در واقع هر قانونی جدا از آنکه درست باشد،‌کامل باشد یا ناقص و جدا از اینکه چقدر ازآن تخطی می‌شود و چقدر جریمه برای شهروندان به همراه دارد، ‌باید قانع‌کننده باشد. باید لزومش احساس شود. باید یک اجماع همگانی در‌مورد آن خلأ قانونی احساس شود.  اگر ممنوعیتی  در ذیل آن قانون وجود دارد باید از سوی وجدان‌عمومی جامعه یا اکثریت قریب‌به‌اتفاق آن پذیرفته شده باشد.

به عنوان مثال حتی اگر تخلفات رانندگی  در بیشترین حد ممکن باشد، هیچ شهروندی در مورد لزوم قوانین راهنمایی و رانندگی و شدت و حدت آن، شک و تردید نمی‌کند. اگر میزان مصرف مشروب بازهم بالا برود، ‌عموم جامعه به شکلی عرفی و اتوماتیک در مورد لزوم ممنوعیت این نوع نوشیدنی‌ها همراه و هم‌رای هستند. این همراهی و هم‌رایی یا به خاطر پشتوانه دینی است و یا به خاطر مسائل اجتماعی. اما مثلا در مورد ممنوعیت ماهواره این همگرایی به وجود نیامد. شهروندان متقاعد نشدند که  استفاده از ماهواره  به لحاظ عقلی و اجتماعی باید ممنوع باشد وخب این قانون مشکلاتش را نشان داد.

در مورد لایحه حجاب مسئله پیچیده‌تر است. یک حکم مذهبی پشت این قانون وجود دارد که مثلا در مورد ماهواره به این شکل واضح در دسترس نبود. با این ‌حال این چند سال ثابت شده که بخش مهمی از مردم ایران به لزوم تبدیل این حکم مذهبی به یک قانون اجتماعی معتقد نیستند و آن را (به درست یا غلط) یک مسئله فردی لحاظ می‌کنند. بخش دیگری هم هستند که  به ابعاد اجتماعی حکم حجاب معتقدنداما لزومی  بر برخورد قانونی و خشن در این مورد  نمی‌بینند (مگر مواردی که از خطوط عرفی عبور کنند)

اینجاست که صحبت دکتر لاریجانی عمق و ظرافت خود را نشان می‌دهد. اگر شما نتوانید مردم را قانع کنید‌، این قانون ‌بیشتر ازآنکه به عنوان یک راهکار اجتماعی تلقی شود، یک نوع فشار مضاعف در جهت  عمیق‌شدن شکاف‌های اجتماعی خواهد بود. لایحه حجاب  در جامعه مورد وفاق نیست. بخشی از جامعه به این قانون علاقه دارند که مشخص است  حتی همه معتقدین به حجاب را در برنمی‌گیرند. کما این‌که برخی از خانم‌های محجبه  مخالفت خود را با این قانون اعلام کرده‌اند. برای  اجرایی‌شدن چنین قانون مهم وتاثیر‌گذاری، فقط خشنودی خطبای جمعه و ستاد امر به‌معروف نباید لحاظ شود.

آقای بانکی‌پور و دیگر طراحان این قانون عظیم 74 ماده‌ای باید به کنه نقطه‌نظر دکتر لاریجانی دست پیدا کنند. بهترین قوانین هم وقتی به‌خوبی اجرا می‌شوند و وقتی مشکلات جامعه را (همه‌جامعه را ) برطرف می‌کنند که شهروندان در مورد لزوم اجرایی‌شدن آن به اجماع رسیده و قانع شده باشند.

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *