پس از مرگ متیو پری بازیگر نقش چندلر بینگ سریال فرندز، این سوال یکبار دیگر مطرح شد که دلیل کسب موفقیت سریال فرندز چه بوده است؟ چرا ایرانیان تا این حد به این سریال اقبال نشان دادند و چه چیز این سریال برای آنها جذبکننده بوده است.
به گزارش اخبار جدید به نقل از رویداد۲۴ مازیار وکیلی: کمتر کسی فکرش را میکرد که این خبر مرگ «متیو پری» بازیگر نقش چندلر بینگ باشد که اخبار تلخ دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. از همان دقایق اولیه اعلام خبر مرگ متیو پری هواداران میلیاردی سیتکام سریال دوستان (فرندز) با بهت و حیرت خبر مرگ فوت پری را در شبکههای اجتماعی بازنشر دادند و برای یکی دو روز سایر اخبار تحت تاثیر مرگ بازیگری قرار گرفت که برای بسیاری از مردم جهان آنقدر دوستداشتنی بود که عکسهایشان را به در دیوار خانهشان بزنند!
فرندز برای هوادارانش فقط یک مجموعه نمایشی تلویزیونی نبود. این سریال از زمان ساخته شدنش تا به امروز تبدیل به بخشی از زندگی هواداران آن شده است. پس عجیب نبود که مرگ یکی از مهمترین شخصیتهای این سریال چنین بازتابی در سراسر جهان داشته باشد.
جامعه ایران هم از این قاعده مستثنی نبود. با گشتی در شبکههای اجتماعی به راحتی متوجه میشویم که فرندز صدها فن پیج ایرانی دارد. هوادارانی متعصب که با لحظه به لحظه این سریال خاطرهانگیز زندگی کردهاند. فنپیجهای ایرانی هم مانند سایر هواداران سریال فرندز به مرگ متیو پری واکنش نشان دادند و مانند یکی از اعضای خانواده خود برای این بازیگر عزادارای کردند.
دیدن چنین سوگواری دستهجمعی سوالات زیادی را به ذهن متبادر میکند. این سریال پرطرفدار چه چیزی دارد که اینطور مردم سراسر جهان را مفتون خود کرده است؟ چرا سیتکامهای دیگری مانند «ساینفیلد»، «دفترکار»، «تئوری بیگبنگ» و «ملاقات با مادر» نتوانستند این موفقیت عظیم جهانی را تجربه کنند؟ این فقط فرندز است که از سی سال پیش طرفدارانش مدام افزایش داشتهاند و تبدیل به یک کالت جهانی شده است.
این تنها سریال تلویزیونی است که مردم را به دو دسته تقسیم میکند. آنهایی که سریال فرندز را دیدهاند و آنهایی که این سریال را ندیدهاند و اغلب کسانی که این سریال را دیدهاند خیلی زود تبدیل به طرفدار پر و پا قرص آن شدهاند. بسیاری از هواداران فرندز هم تجربه مشابهی را پشت سر گذاشتهاند و همین موضوع باعث شده این سیتکام آمریکایی چیزی بیشتر از یک محصول نمایشی باشد. حال سوال اصلی این است: سریال فرندز چه جادویی دارد که مردم سراسر جهان عزادار مرگ یکی از بازیگران آن میشوند؟
سیتکام یا کمدی موقعیت، کمدیهایی هستند که در آن شخصیتهای سریال در محلی عادی مانند خانه یا دفتر کار حضور دارند و رفتار، دیالوگها و حرکات بازیگران در آن با طنز همراه است. در این گونه از سریالها هنگام گفتن هر دیالوگ و یا وقوع اتفاق طنزآمیزی صدای خنده زنده یا از پیش ضبط شده بر روی تصویر پخش میشود.
در میان سریالهای سیتکام که تعداد آنها کم نیست سریال فرندز از جایگاه ویژهای برخوردار است. فرندز روی تمام سریالهای طنز پس از خود در سراسر جهان تاثیر گذاشت. در ایران نیز حتی سریالی مانند پاورچین مهران مدیری هم از این سریال تاثیر پذیرفت و تماشاگرانی که هر دو سریال را دیده باشند خیلی زود متوجه میشوند برخی از قسمتهای پاورچین اقتباس از اپیزودهای فرندز است.
فرندز روایتگر زندگی شش دوست ساکن شهر نیویورک است. دوستانی که با اتفاقات روزمرهشان تماشاگر را سرگرم میکنند. دیوید کرین و مارتا کافمن در سال ۱۹۹۳ روی طرح سریالی بنام «کافه بیخوابی» کار میکردند و بعد از این که طرح را کامل کردند آن را به دوست کارگردانشان «کوین.اس.برایت» ارائه دادند و با کمک او این طرح به کمپانی برادران وارنر عرضه شد. کمپانی از این طرح استقبال کرد، اما از نویسندگان خواست تغییراتی در فیلمنامه ایجاد کنند. تغییراتی که باعث شد نام سریال به دوستانی مانند ما و در نهایت دوستان تغییر پیدا کند.
سیتکام فرندز بسیاری از رکوردها را جابجا کرد. قسمت آخر این سریال ۵۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بیننده داشت که این رکورد فرندز را تبدیل به پنجمین سریال پربیننده برای قسمت آخر کرد. این سریال در مجموع رکوردار ۶۵ جایزه «امی» شد و در نظرسنجی معتبر مجله امپایر تبدیل به هفتمین سریال برتر کل تاریخ تلویزیون شد. هم چنین این سریال باعث شد بازیگران آن به شهرتی جهانی برسند.
نقل قول معروفی وجود دارد که کوین.اس.برایت پیش از آغاز تولید سریال بازیگران را به یک سفر تفریحی برده و از آنها خواسته حسابی خوش بگذرانند، چون اعتقاد داشته بسیار بعید است که بعد از پخش سریال بتوانند با خیال راحت به سفر تفریحی بروند.
بزرگترین دلیل موفقیت سریال فرندز را باید در گرمای روابط میان شخصیتهای اصلی جستوجو کرد. روابط دوستانه شش شخصیت متضاد و متناقض چنان جذاب از کاردرآمده که هر بینندهای خودش را نفر هفتم آن جمع شش نفره حس میکند. در کنار این موضوع استفاده از شوخیهایی که برای تمام مردم ملموس است و به سریال زبانی جهانی بخشیده، باعث شد فرندز خیلی زود تبدیل به یک سریال جهانی شود که تمام مردم دنیا از تماشای آن لذت میبرند.
نکته قابل توجه دیگر درباره این سریال این است که بعد از سی سال که از زمان ساخت و بیست سال از زمان پخش سریال میگذرد این سریال هرگز رنگ کهنگی به خود نگرفته و هنوز مانند روزهای اول پخش جذاب است. بینندگان مختلف جهان هر کدام از زاویه دید خود با سریال مواجه میشوند و هر کدام به دلایلی متفاوت از تماشای آن لذت میبرند.
لحن سریال به قدری جهانشمول است و مشکلات شخصیتهای سریال به قدری شبیه مشکلات معمولی مردم دیگر سرزمینهاست که مخاطب خودش را در سریال باز مییابد و همین باعث میشود فرندز جایگاهی فراتر از یک سریال معمولی پیدا کند و بدل به بخشی از زندگی روزمره هوادارانش شود.
ارتباط با کاراکترهای سریال فرندز به گونهای است که سریال قهرمان ندارد؛ یعنی ۶ نفر همگی قهرمان هستند؛ بیآنکه یکی بر دیگری ارجحیت داشته باشد. همگی شخصیتهای عادی هستند؛ آدمهای عادی با ضعفها و کاستیهای یک انسان؛ به همین دلیل است که مخاطب به شکل خاصی با آنها پیوند میخورد. به بیان دیگر سریال فرندز سریال ابرقهرمانها با قدرتها و نیروها و حتی ذهنهای فراانسانی نیست بلکه سریال آدمهای عادی است.
یکی دیگر از مواردی که سریال فرندز را برای مخاطبان جذاب کرده، تجربیاتی است که در آن گنجانده شده است؛ یعنی مخاطب با دیدن آن نخستین چیزی که به خود میگوید این است که «این تجربه برای من هم رخ داده است» در حقیقت نویسندگان فرندز تلاش کردهاند معمولیترین تجریبات و اتفاقات روزمره را به عنوان کنشهای داستانی در سریال بگنجانند.
یکی از اتفاقاتی که در نسل جدید سریالسازی به شدت برای سازندگان اهمیت پیدا کرده، این است که کاری کنند مخاطب حتی اگر برای بار دوم ببینیده یک فیلم یا سریال است، هیجانزده شود! یعنی با اینکه بیننده کاملا میداند قرار است چه اتفاقی بیفتد و کاراکترها قرار است چه دیالوگی بگویند، جوری اجزای اثر به هم پیوند خورده، که هر بار ببینده سرشار از هیجان میشود چون هر بار تجربه خود را میبیند که هر روز برایش رخ میداده اما توجه چندانی به آن نمیکرده یا دستکم تصور نمیکرده از یک تجربه معمولی چطور میشود یک کمدی موقعیت ساخت.
شوخیهای سریال فرندز، شوخیهای ساده است. مانند سیتکام «تئوری بیگبنگ» شوخیهای سخت و پیچیده و علمی ندارد بنابراین مخاطب با پایینترین ضریب هوشی حتی متوجه این شوخیها میشود و از آن لذت میبرد.
به طور کلی مخاطبان ایرانی دو نوع استفاده از سریال فرندز میکنند؛ یک دسته آنقدر از آن لذت میبرند که حتی آموزش زبان انگلیسی را هم با این سریال پیش میبرند چراکه نویسندگان تلاش کردهاند از واژگان ساده و گفتوگوهای روتین روزمره استفاده کنند.
دسته دوم کسانی هستند که از آن به عنوان «تراپی» استفاده میکنند و از سریال برای لحظات خوش بودن استفاده میکنند. تجربه بسیار زیادی از بییندگان سریال فرندز وجود دارد که همگی از آن برای کاهش دردهای روانی استفاده کردهاند؛ یعنی آنها معتقدند این سریال آنقدر شوخیهای ساده دارد که میتوانند آن را ببینند و لحظاتی ساده بخندند و خوش باشند.
در میان شش شخصیت اصلی سریال فرندز، چندلر بینگ رندترین و بامزهترین شخصیت سریال است. پسر تنهایی که پدر و مادرش در دوران کودکی از هم جدا شدهاند و او از طنز (و سیگار کشیدن) به عنوان یک سپر دفاعی برای مواجهه با دیگران استفاده میکند.
چندلر مردی است کارمند صفت که برخلاف هماتاقی دوستداشتنی و بیخیالش «جویی تریبیانی» نمیتواند با زنان به خوبی ارتباط برقرار کند. برای همین است که وقتی عشق واقعی زندگی خود یعنی یکی از اعضای گروه دوستان صمیمیاش «مانیکا گلر» را پیدا میکند به او وفادار میماند و با هم ازدواج میکنند.
چندلر در میان تمام شخصیتهای سریال تنها شخصیتی است که خودش را نقد میکند و تلاش میکند در مواقع لزوم کمک حال سایر رفقا باشد. همین ویژگیها در کنار ترس مداوم چندلر از تنها ماندن باعث شد مرگ متیو پری در زندگی واقعی چنین ابعاد تراژیکی پیدا کند. در جایجای سریال چندلر به این موضوع اشاره میکند که زودتر از باقی رفقایش خواهد مرد و او تنها کسی است که هرگز ازدواج نخواهد کرد و تنها خواهد ماند. این ترسها و سایر ویژگیهای شخصیتی چندلر بینگ باعث شد تا شوخیهای این کاراکتر بسیار تلخ باشد. تلخی که آن را میتوان در جای جای این سریال مفرح احساس کرد.
متیو پری بازیگر نقش چندلر بینگ زندگی شخصی بسیار تلخی داشت. او دقیقاً از زمان شروع فیلمبرداری سریال فرندز درگیر اعتیاد و خوردن قرص و الکل بود و بعدها در کتاب خود افشاگرانهاش «فرندز: دوستان و عاشقان» (که به فارسی هم ترجمه شده) این موضوع را افشا کرد؛ افشاگری که همه طرفداران سریال را تکان داد.
او در بخشی از این کتاب درباره کمک همبازیهایش در سریال نوشته است: «در طبیعت وقتی یک پنگوئن مجروح میشود بقیه پنگوئنها دورهاش میکنند تا مراقبش باشند. گروه بازیگران فرندز واقعاً مثل پنگوئنها دورهام میکردند تا روی پا بمانم»
متیو پری در مصاحبهای اعلام کرده بود هیچ وقت سریال فرندز را تماشا نکرده است. چرا که با دیدن خودش یاد روزگار بد گذشته میافتاده که درگیر اعتیاد بوده است. متیو پری یک بار در ۴۹ سالگی براثر مصرف بیرویه مواد مخدر تا آستانه مرگ پیش رفت. مواد مخدر دستگاه گوارش و معده پری را سوراخ کرد و او دو ماه را در کما و پنج ماه را در بیمارستان سپری کرد.
پری درباره این دوران در کتابش نوشته است: «فقط دو درصد شانس زنده ماندن داشتم. هفتهها به دستگاه اکمو وصل بودم، دستگاهی که دکترها اسمش را گذاشته بودند دعای مرگ. اما من زنده ماندم، پس لابد دلیلی وجود داشته.»
متیو پری در مقطعی از زندگیاش روزی ۵۵ قرص ویکودین مصرف میکرده و وزنش تا ۵۸ کیلو کاهش پیدا میکند. اما او سرانجام توانست بر این مشکلات غلبه کند و اعتیاد را بعد از پانزده بار تلاش ترک کند. او دلیل نوشتن کتابش را همین موضوع عنوان کرده است: «من از آن همه شکنجه و بدبختی نجات پیدا کردم و حالا میخواهم قصهام را تعریف کنم. این یک داستان پرامید است. چون من هنوز زندهام.» اما پستهای اخیر متیو پری در شبکههای اجتماعی نشان میدهد او به شدت افسرده بوده است.
گمانهزنیها نشان میدهد دلیل مرگ پری خودکشی است. با این که در اطراف محل فوت او (جکوزی منزلش) مواد مخدر پیدا نشده، اما قرصهای ضد اضطرابی مشاهده شده که گمانه زنی مرگ پری را تقویت میکند. تحقیقات ادامه دارد، اما یک چیز قطعی است، مردم سراسر دنیا یکی از صمیمیترین رفقای خود را از دست دادهاند. همان مرد شوخ و رندی که در اوج ترسها و اضطرابهایش میلیونها نفر را خنداند. حالا و بعد از مردن چندلر بینگ تماشای سریالی که برای اکثر مردم جهان آخرین پناهگاه امن برای فرار از مشکلات حساب میشد هم سخت شده است و این یعنی سوگواری برای این مرد فعلاً و تا مدتها ادامه خواهد داشت.