گزارهای که این روزها در ارتباط با توافق ایران و آمریکا در مورد پرونده هستهای به ذهن میرسد این است که آیا با وجود اینکه برخی در آمریکا در تلاش هستند که نبرد غزه و آمادگی کامل نیروهای مقاومت برای حمله به پایگاههای آمریکایی را به ایران نسبت دهند و برخی دیگر از تحلیلگران حتی از احتمال گسترش جنگ غزه به منطقه با توجه به اعلام موضع مقاومت در عراق و یمن خبر میدهد.
به گزارش اخبار جدید به نقل از پایگاه خبری مثلث آنلاین، باز هم آمریکا در ارتباط با توافق وین با ایران به مذاکره با تهران به صورت غیر مستقیم میاندیشد؟ پاسخ به این سوال با توجه به شکل ظاهری معادلات البته منفی است. چرا که از منظر تحلیلگرانی که نمیخواهند قدرت روبه رشد ایران در منطقه را ببینند، برداشتن شدن تحریمهای تهران عملا موجب خواهد شد ایران دست بازتری در معادلات منطقهای پیدا کند. از این رو آمریکاییها به منظور عدم گسترش قدرت، حضور و نفوذ ایران در منطقه نباید تحریمهای ایران را لغو کند. با این وجود همان طور که در بالا آورده شد چنین تحلیلی رویه ظاهری ماجراست و برای بررسی صحت این ادعا که جنگ غزه مذاکرات ایران و آمریکا را میبلعد باید نوع نگاه ایالات متحده به مذاکره غیرمستقیم با ایران را در طول دهههای مختلف مورد ارزیابی قرار داد.
ایالات متحده در طول سالهای بعد از 2003 که تروئیکا با حسن روحانی در سعدآباد به توافق رسیدند تا انعقاد توافق هستهای در 2015 همواره به دنبال ایجاد یک کانال ارتباطی با ایران بودند. شاید هم ترامپ به این علت که از منظر او این کانال ارتباطی بعد از برجام برقرار نبوده از توافق هستهای خارج شد. از این رو حوادث اخیر در خاورمیانه و تلاشهای ایران در همراه کردن کشورهای اسلامی علیه اسرائیل و کوشش تهران برای برقراری آتش بس در غزه برای ایالات متحده آمریکا از ایران جایگاه بالایی ساخته است که در هر صورت حتی به رغم مخالفت اسرائیل و جنگطلبان در آمریکا نمیخواهد کانال ارتباطی که با آن در طول مذاکرات دوحه به دست آورده را از دست دهد. از این رو به رغم اینکه آنها ایران را حامی معنوی گروههای مقاومت در منطقه علیه خود و اسرائیل میدانند هیچگاه حاضر نیستند آنقدر بر آتش کینه بین خود و تهران بدمند که این آتش دالان ارتباطی با تهران را خصوصا در مسائل امنیتی منطقه برای همیشه تخریب کند.
*هدف واشنگتن از حفظ کانال ارتباطی با ایران
آنچه واشنگتن با هزار اما و اگر با ایران به دست آورده از منظر دیپلماتهای آمریکایی نباید از دست رود چرا که آنها اولا قدرت نفوذ ایران در منطقه را میدانند و در ثانی نمیخواهند شرایطی به وجود آید که ایران نیز تمایلی نداشته باشد که در موضوعات امنیتی منطقه به فعالیت بپردازد. آمریکاییها در شرایط کنونی به علت اینکه نمیخواهند منطقه درگیر یک جنگ گسترده شود و حاصل آن به حملات شبانه روزی علیه پایگاههای آمریکا در منطقه تبدیل نشود، اجازه نخواهند داد جنگ در غزه بین متحد آنها و حماس شرایطی پیچیدهای ایجاد کند. چرا که همین الان کل سیستم امنیتی، نظامی و دیپلماتیک آمریکا در حال آمد و شد به منطقه است موردی که هم آنها را ازچین و روسیه و کنترل آنان دور میکند.
*آمریکا توافق با ایران را حتی بدون برجام میخواهد
از سوی دیگر آمریکاییها به دلایل منطقهای خواستار توافق با تهران هستند. چرا که هدف آنها از توافق با تهران بر این محور استوار است که تهران در آستانه ساخت سلاح هستهای قرار نگیرد. چون ساخت این سلاح فارغ از نگاه منفی ایران به داشتن بمب اتم، برای آمریکا در آن معناست که اولا ایران به قدرتهای هستهای جهانی نزدیک خواهد شد و در ثانی هستهای شدن ایران از منظر آنها در معنای رقابت بین کشورهای منطقه برای داشتن تجهیزات هستهای است. آن هم در شرایطی که اسرائیل اخیرا حتی از پرتاب موشک هستهای به غزه خبر داده که با واکنشهایی در محور مقاومت همراه بوده است. از این رو آمریکاییها هیچگاه توافق با ایران را کنار نخواهند گذشت و احتمالا در بازه زمانی دیگر به دنبال این توافق با ایران خواهند بود تا بتوانند از منظر خود تهران را از آستانه هستهای شدن خارج کنند تا هم ایران به قدرتی بلامنازعه تبدل نشود و هم اینکه بر رقابت تسلیحات اتمی در منطقه افزوده نگردد. البته به نظر میرسد. تمام شواهد هم این مورد را تایید میکند. چرا که همین چند روز قبل بود که خبری در مورد سفر علی باقریکنی به اروپا و مذاکره در ارتباط با برجام، رسانهای شد که البته ابعاد آن هم منتشر نشد. همین که ابعاد این مذاکرات رسانهای نشده این احتمال را تقویت میکند که حتی شاید ایران و غربیها در پروندهای جدا از سایر پروندههای منطقهای از جمله مساله غزه در حال مذاکره هستند.