با این که مناسبت روز دختر سال روز تولد خواهر امام هشتم است که ۲۸ سال زندگی کرد و ازدواج نکرد، اما از دیوارنگاره جدید در مرکز تهران چنین برمی آید که دختر در نگاه اصول گرایی ایرانی همان دختر بچه است
به گزارش اخبار جدید؛ مهرداد خدیردر عصر ایران نوشت: با این که مناسبت روز دختر سالروز تولد خواهر امام هشتم است که ۲۸ سال زندگی کرد و ازدواج نکرد، اما از دیوارنگارۀ جدید در مرکز تهران چنین برمیآید که دختر در نگاه اصولگرایی ایرانی همان دختر بچه است.
مشکل سفارش دهندهها از همین جا ناشی شده که زبان دختر بچهها را بلدند، اما نمیدانند با دختران جوان که هنوز همسر و مادر نشدهاند چگونه باید رفتار کنند. البته اگر روسری نداشته باشند میدانند. طرح نور را به اجرا میگذارند ولی در مجموع از این طرح میتوان این گونه استنباط کرد. چون هر ۵ حالت دختر بچه است! حال آن که دختر دبیرستانیِ محصل و کمی شیطان هم دختر است. دختر ۲۰ سالۀ دانشجو هم دختر است. دهۀ شصتیِ ازدواج نکرده هم دختر است. دختر بچه نیستند!
البته هیچ یک از این ۵ نفر یا هر ۵ تصویر دختربچه بر خلاف سریالهای تلویزیونی روسری یا مقنعه به سر ندارند و رنگ غالب هم به شکل بسیار اغراق شده و تعمدی صورتی است؛ رنگی کاملا دخترانه. شعار یا شرح این تصویر هم این است: “چشم و چراغ خونه؛ دختر ایران. ” نکته مورد نظر، اما این است که دختر در این تصویر با دو ویژگی به رسمیت شناخته شده: یکی در محیط خانه و نه در بیرون و دیگری به عنوان دختر بچه و نه دختر جوان و مجرد در حالی که چنانکه اشاره شد مناسبت روز دختر زادروز دختر امام هفتم است که بعد از ولایت عهدی برادر روانۀ مرو شد و در راه در قم درگذشت: حضرت معصومه که ۲۸ سال زندگی کرد و ازدواج نکرد.
اگر بنا بر مکث بر این عکس باشد ۶ نکته را میتوان یادآور شد:
۱. اصولگرایی ایرانی – حداقل سفارش دهندگان این دیوارنگاره- نمیخواهد این انگاره شکل بگیرد که آنان با رنگ مشکل دارند و دختران را تنها در پوشش سیاه میپسندند. چندان که پاسبانهای زن یا مأموران حراست در ورودی دانشگاهها سراپا سیاه پوشاند و وقتی به دخترکان و زنان رنگی پوش تذکر یا گیر میدهند این انگاره شکل میگیرد که انگار تقابل رنگ سیاه با رنگهای شاد است. از این رو به شکل اغراقآمیزی رنگ صورتی بر این تصویر غلبه دارد.
۲. هر پنج دختر کودکاند یا یک دختر در ۵ حالت چنین است. همچنین دختربچه یا دختر بچهها روسری یا مقنعه ندارند ولو رنگی لابد میخواهند بگویند روسری و مقنعه و چادر برای بیرون و سن بیشتر است و میتوان در نقاشی دختربچهها از موی دماسبی هم استفاده کرد. این در حالی است که در خروجی بزرگراه همت به سوی حقانی و در دیوارههای پارک بانوان تمام دخترکان روسری و مقنعه دارند.
حرمسرای قذافی رو خوندی؟ ادامه مطلب…
۳. با این که نقاشی است، اما مادر خانه شال یا روسری دارد. ترویج فرهنگ حجاب، اما به این نیست که زن در همه حال موی خود را بپوشاند. به این است که بچهها یاد بگیرند در مقابل نامحرم بپوشانند. در این تصویر، اما هیچ نامحرمی نیست. چون مشخص است آن آقا قاعدتا مرد خانه است. همان گونه که در نقاشی دختربچه میتوان مقنعه و روسری نداشت نقاشی مادر خانه ولو بزرگسال هم شاید بدون حجاب میسر باشد. در این فقره فقها نظرات یکسانی ندارند. (چون نقاشی است و چنین فردی وجود خارجی ندارد).
۴. به نظر میرسد دختر در نگاه اصولگرایی ایرانی همان دختر بچه است و چشم و چراغ خانه. از سن بلوغ به بعد چه؟ باید ازدواج کند و به زن تبدیل شود و مشکل کار به دستان با کثیری از دختران و زنان این دیار از همین جا ناشی شده که زبان دختربچهها را بلدند، اما نمیدانند با دختران جوان که هنوز همسر و مادر نشدهاند چگونه باید رفتار کنند. البته اگر روسری نداشته باشند میدانند. طرح نور را به اجرا میگذارند ولی در مجموع از این عکس میتوان این گونه استنباط کرد. چون هر ۵ حالت دختر بچه است! حال آن که دختر دبیرستان محصل و کمی شیطان هم دختر است. دختر ۲۰ ساله دانشجو هم دختر است. دهه شصتی ازدواج نکرده هم دختر است و همه دختر بچه نیستند!
۵. توضیح دیوار نگاره البته جملهای از پیامبر گرامی اسلام است که مغتنم است و زیبا و هر که دختر دارد تجربه کرده: هر خانه که در آن دختر باشد هر روز ۱۲ برکت از آسمان ارزانی آن میشود و زیارت فرشتگان از آن خانه قطع نمیشود. بر این اساس شاید مراد از آن دختر مو دم اسبی پشت به ما که پروانهای روی انگشت او نشسته نه دختربچه که فرشتهای باشد. خاصه این که نوری هم بالای سر اوست. با این وصف و در این فرض او دیگر دختر بچه نیست و فرشته است و البته چه تفاوت دارد وقتی دختر بچهها فرشتهاند؟
۶. تاکید تنها بر دختر نیست بر خانه هم هست. چندان که در تصویر هم میبینیم مادر خانه به یکی کار کردن با جارو برقی را میآموزد در حالی که مثلا میشد پای تابلوی نقاشی نشسته باشند و دختر دیگر هم نوزادی را شیر میدهد و تمرین مادری میکند. حالا خوب است که به سومی اجازه دادهاند با برادرش بازی کند و کاری دست او ندادهاند و آن یکی هم با بابا سرگرم است که البته بیشتر شبیه فلاسفه یونانباستان است. حال آن که در بافت سنتی قاعدتا باید بابایی سنتی را ترسیم میکردند با پیژامه و زیر پیراهنی رکابی و البته شکم برآمده نه مثل افلاطون و ارسطو و ارشمیدس با این لباس!
نکته همان است که در آغاز آمد: روز همۀ دختران یا تنها دختربچههای خانه؟ هر چند که دختر بچهها هم روزی بزرگ میشوند…