اخبار جدید
- پیروزی ۷-۱ ایران مقابل ونزوئلا در جام جهانی فوتسال
1 ساعت پیش
- «ایلان ماسک» پیامش درباره ترور «ترامپ» را حذف کرد
4 ساعت پیش
- چه معیارهایی یک دوره سئوی خوب را تعیین میکنند؟
4 ساعت پیش
- پهپاد جاسوسی آمریکا شکار نیروهای یمنی شد
4 ساعت پیش
- واکنش بایدن به ترور نافرجام ترامپ: هوشیاری سرویس مخفی ستودنی است
4 ساعت پیش
- چگونه تحریمهای امریکا موضع ایران در قفقاز را تضعیف کرد؟
4 ساعت پیش
- ترامپ: بیشتر مسائل با ایران را تلفنی حل میکنم
4 ساعت پیش
- قیمت دیگنیتی در بازار امروز ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
4 ساعت پیش
- واکنش دکتر پزشکیان به گرانی نان
4 ساعت پیش
- سه نکته درخصوص قیمت گذاری محصولات برتر داخلی
5 ساعت پیش
- نکونام خواهان بازگشت یاغی پرسپولیس به استقلال!
5 ساعت پیش
- نیمکت نشینی کاپیتان اول پرسپولیس در بازی با الاهلی
5 ساعت پیش
- وزیر ارتباطات: ضرب آهنگ تلاش ها در حوزه کسب و کار دیجیتال باید سرعت بگیرد
5 ساعت پیش
- محققان دانشگاه تربیت مدرس؛ تشخیص بیماریهای قلبی با هوش مصنوعی در ایران ممکن شد
5 ساعت پیش
- با تولید دستگاهی جدید؛ حس لامسه را از دور تجربه کنید!
5 ساعت پیش
متقاعد کردن “علیرضا داوودنژاد” برای بازی در نقش “آقای زرباف” یکی از دشوارترین فرازهای زندگی کاری من بود. شمال زندگی میکرد، حال حوصلهی چندانی برای کار، آن هم تازه بازیگری در یک کار بلندمدت در مدیوم سریال نداشت، دلخسته بود؛ من را خوب نمیشناخت. ولی من خوب میشناختمش: از فیلم “نیاز” که بارها در کودکی دیده بودم و دریچهای به روی یک جور سینمای تازه و نو به رویم گشوده بود. از “بیپناه” که در آن سالهای دشوار دههی شصت بارها با مامان دیده بودیم و آنقدر تاثیر عاطفی عجیبی بر من گذاشته بود که موقع نوشتن فیلمنامهی “در انتهای شب” از آن فیلم و قصهاش و دیالوگش در اپیزود ۴ یاد کرده بودم. از حیرتم وقت تماشای “مصائب شیرین” و “کلاس هنرپیشگی” بر پردهی سینما. او استاد نادیدهی من بود در تمام این سالها. نمیخواستم تسلیم شوم. میخواستم آنقدر در بزنم که یا آب پاکی را بریزد روی دستم یا نرم شود. بارها تلفنی گفتگو کردیم، “رضا”ی عزیز، رضای مرحوم را واسطه کردیم تا بالاخره فیلمهایم را دید، فیلمنامهی “در انتهای شب” را خواند، آمد تهران، من را دید و ساعتها حرف زدیم و بالاخره دل استاد به شاگردش نرم شد.
روزهای فیلمبرداری، ناهار را دوتایی میخوردیم. از سینمای پیش از انقلاب، از ورودش به سینما، و از مهرجویی که آنطور بیرحمانه سلاخی شد حرف میزد. میگفت راز و رمز مهرجویی، خلق زندگی در سینما بود. میگفت که چقدر از مهرجویی بزرگ یاد گرفته است. و چه خوب و تحسینبرانگیز هم یاد گرفته بود؛ فیلمهای خودش، خود خود زندگی بود. و من چه خوشبخت بودم که با هرچه سرسختی در چنته داشتم ایستادم برای متقاعد کردن و ثبت لحظات درخشان بازیگریاش.
بیشتر بخوانید
آقای داوونژاد، سینمای ما وامدار و سپاسگزار مرد بزرگی مثل شماست. دوستتان داریم پدر نازنین ما، پدر داغدارِ ما. سینمای ایران به وجود مبارکتان افتخار میکند.
اخبار پربازدید ۲۴ ساعت گذشته
- احتمال ترکیب کامنتهای اینستاگرام با تردز
- حفظ دادههای حیاتی صنایع و معادن با «شبکه ملی اطلاعات»
- آمار نگرانکننده از عدم رضایت مردم از وضعیت کشور + اینفوگرافی
- با کمترین پیش پرداخت به صورت اقساط لوازم خانگی بخر
- آیا واقعا مصرف بنزین در ایران بالاست؟
- کمبود ویتامین دی در میانسالی چه عوارضی دارد؟
- هشدار سیلاب در شمالشرق کشور
- چرا آسانسور هیدرولیک با کیفیت گران است ؟
- ببینید | خودروهای فوق لاکچری در تهران
- قیمت بیت کوین امروز دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
- گزارش نخستین نشست خبری رئیس جمهور
- هویت مظنون به تیراندازی به سمت ترامپ اعلام شد
- زمان خاکسپاری صدرالدین حجازی مشخص شد
- نیمکت نشینی کاپیتان اول پرسپولیس در بازی با الاهلی
- درآمد صداوسیما از محل تبلیغات مسابقات فوتبال، دو برابر بودجه سالانهاش است!
اخبار پربازدید ۷ روز گذشته
- برنده اصلی حضور زنان در جوکر ۲
- درخواست عبدی از پزشکیان: درباره اینترنت، مساله زنان و روابط خارجی هرچه زودتر اقدام کنید
- شایع ترین عوارض کشیدن دندان عقل؛ مواردی که بیمار باید بداند!
- جمعیت اتباع خارجی ایران از جمعیت ۷۲ کشور دنیا بیشتر است
- واکنش رئیس انجمن دفاتر خدماتی مسافرتی به اخذ ۱۰ یورو از مسافران
- تصاویر حضور هنرمندان در جشن مدیران تولید سینمای ایران
- برخورد فیزیکی با بدحجابان در خیابان توجیه قانونی ندارد
- فیلم/ اسبهای وحشی در جنگلهای هیرکانی دالخانی
سایر بخش ها
Akhbarejadid - All Right Reserved @2020-2024