تقاضای جهان برای آب احتمالاً در چند دهه آینده افزایش خواهد یافت. رشد سریع جمعیت باعث افزایش مصرف مردم، مزارع و شرکت ها خواهد شد. تعداد بیشتری از مردم به شهرها نقل مکان خواهند کرد و منابع را تحت فشار قرار خواهند داد. یک طبقه متوسط در حال ظهور می تواند برای تولید مواد غذایی با مصرف آب بیشتر و تولید برق فریاد بزند.
اما معلوم نیست این همه آب از کجا می آید. انتظار می رود تغییرات آب و هوایی برخی مناطق را خشک و برخی دیگر را مرطوب تر کند. با افزایش شدید بارش در برخی مناطق، جوامع آسیب دیده با تهدیدات بیشتری از خشکسالی و سیل روبرو هستند.
در حالی که تغییر عرضه و تقاضای آب اجتناب ناپذیر است، این تغییر دقیقاً چه شکلی در سراسر جهان خواهد بود، کاملاً مشخص نیست. اولین تحلیل در نوع خود توسط WRI، نور جدیدی را بر این موضوع می افکند.
صرف نظر از نام هایی که استفاده می کنیم یا ترتیبی که کشورها را در آن قرار می دهیم، مشکل یکسان است: ما برای زندگی به آب نیاز داریم. متأسفانه، این ده کشور از جمله کشورهایی هستند که در حال تبدیل شدن به یک چالش بزرگتر هستند.
تابستان گذشته، یونیسف گزارش داد که بیش از 71 درصد از جمعیت لبنان با کمبود شدید آب مواجه هستند. از آن زمان، این وضعیت به دلیل خشکسالی مداوم در خاورمیانه همراه با بحران اقتصادی لبنان و سیستم های آبی با مدیریت ضعیف این کشور بیشتر تغییر کرده است. بحران اقتصادی باعث افزایش سرسامآور قیمتها شده و دسترسی به آب را به کالایی سختتر تبدیل کرده است: در سال 2019، 1000 پوند لبنان میتوانست تقریباً یک گالن آب بطری خریداری کند.
بر اساس گزارش موسسه منابع جهانی، لبنان پس از قطر و اسرائیل سومین خطر کمبود آب در جهان را دارد. به طور کلی، خاورمیانه همان منطقه است با بالاترین میزان کمبود آب، و تأثیرات آن فراتر از مرزها است.
نگرانی از سال 2013 در لبنان به عنوان بخشی از واکنش منطقه ای ما به بحران سوریه، با تمرکز ویژه بر خدمات آب، فاضلاب و بهداشت وجود داشته است. ما از نزدیک با دولت و شهرداری های لبنان برای بازسازی سیستم های آب طوفان و زیرساخت های بهداشتی کار می کنیم.
در حالی که WRI لبنان را در رتبه دوم از نظر کمبود آب قرار می دهد، گزارش اخیر صندوق بین المللی پول، پاکستان را به عنوان دومین کشور خطرناک در زمینه آب در جهان رتبه بندی می کند. برنامه توسعه سازمان ملل متحد و شورای تحقیقات منابع آب پاکستان نیز هشدار داده اند که این کشور ممکن است تا سال 2025 با کمبود مطلق آب مواجه شود.
آب به ویژه در 35 سال گذشته در پاکستان یک مسئله جاری بوده است. کارشناسان این موضوع را به رشد سریع جمعیت و شهرنشینی کشور مرتبط میدانند، اگرچه بخشهای روستایی کشور نیز مقادیر زیادی آب برای زمینهای کشاورزی مصرف میکنند که بیشتر آنها از طریق سیستمهای کانالی که قیمت پایینی دارند آبیاری میشوند. تغییرات آب و هوایی نیز یک عامل مهم است. همانطور که میان احمد نعیم سالیک، کارشناس محیط زیست و همکار در موسسه مطالعات استراتژیک اسلام آباد، به سایت خبری آلمانی دویچه وله در سال 2018 گفت: «در زمان تولد پاکستان در سال 1947، جنگل ها حدود 5 درصد از مساحت کشور را تشکیل می دادند، اما آنها را تشکیل می دادند. اکنون به تنها 2 درصد کاهش یافته است. با سطوح در معرض بیشتر ایجاد تله های گرما، و سرمایه گذاری اندک در کارهای عمومی مانند سدها و مخازن، بیش از 16 میلیون نفر تنها در کراچی به آب تمیز دسترسی ندارند.
20 سال است که نگرانی در پاکستان وجود داشته است و برنامه های ما در این کشور عمدتاً بر واکنش به خشکسالی، انعطاف پذیری آب و هوا و کاهش خطر بلایا متمرکز شده است. اخیراً، ما رهبری کنسرسیومی را برعهده گرفتیم که بر روی یک برنامه پنج ساله کار می کرد، ایجاد مقاومت در برابر بلایا در پاکستان (BDRP). هدف این برنامه افزایش ظرفیت جوامع در 9 ولسوالی است که با خطرات حاد بلایای طبیعی روبرو هستند و به آنها اجازه می دهد تا از طریق برنامه ریزی، آمادگی، واکنش و تخصیص منابع بهتر در سطح دولت و جامعه، با این خطرات بهتر مقابله کنند. این شامل رسیدگی به نیازهای آب، بهداشت و بهداشت منحصر به فرد در یک بحران است.
آب در افغانستان در پی تحولات سیاسی و گذار اخیر در این کشور، آخرین تحولات یک بحران چند دهه ای ناشی از درگیری، بی ثباتی، بلایای طبیعی، ناامنی اقتصادی، و تغییرات آب و هوایی – از جمله بدترین خشکسالی، حتی کمیاب شده است. در 27 سال گذشته یونیسف تخمین می زند که از هر 10 افغان، 8 نفر آب ناسالم می نوشند و 93 درصد کودکان این کشور در مناطقی با کمبود آب و آسیب پذیری زیاد زندگی می کنند.
نگرانی از سال 1998 در افغانستان وجود داشته است و تا زمانی که ادامه برنامه هایمان برای ما امن باشد، باقی خواهد ماند. این شامل مدیریت حوضه است، تمرین حفظ یک منطقه از زمین که تمام آب جاری در زیر آن را به یک آب بزرگتر برای استفاده جوامع هدایت می کند. این محلول دفعات و تاثیر سیل و فرسایش خاک را کاهش می دهد و از طریق افزایش رطوبت خاک و تغذیه آب زیرزمینی به حفظ سطح آب کمک می کند.
در پایان سال 2021، شمال سوریه بدترین خشکسالی خود را در نزدیک به 70 سال گذشته به دلیل سطح پایین آب در رودخانه فرات تجربه می کرد. بیش از یک دهه درگیری که رویدادهای آب و هوایی مرتبط با تغییرات آب و هوایی را تشدید کرده است. کمیته بین المللی صلیب سرخ گزارش می دهد که قبل از سال 2010، 98 درصد از مردم شهرهای سوریه و 92 درصد از مردم در جوامع روستایی آن به آب سالم دسترسی داشتند.
این میزان بیش از 40 درصد کاهش یافته است و تنها 50 درصد از سیستم های آب و فاضلاب هنوز کار می کنند. صلیب سرخ می نویسد: “محرک های بحران آب لایه لایه و پیچیده هستند، اما یک چیز واضح است: آنها پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم درگیری های جاری هستند.” کمبود آب نیز با آغاز درگیری های کنونی و نیز درگیری های تاریخی در کشور مرتبط بوده است.
ترکیه مانند لبنان و سوریه همسایه خود از کمبود شدید آب در تابستان 2021 مصون نبود که محصول جانبی گرمترین موج گرما در شش دهه اخیر بود. مدرسه محیط زیست ییل گزارش داد که 770 مایل مربع زمین در اثر آتشسوزیهای جنگلی از بین رفته است که همچنین ناشی از موج گرما است و 60 درصد از کشور مستعد بیابانزایی است. کریم الگندی، کارشناس پایداری در منطقه چتم هاوس لندن، در صحبت با ییل، هشدار داد که این زمین میتواند به “زمینی بی شباهت با پارک ملی بدلندز در داکوتای جنوبی” تبدیل شود.
شرایط خشکسالی شدید با سطوح پایینتر آبهای زیرزمینی ترکیب میشود که به نوبه خود عمدتاً توسط بحران آب و هوا و سیاستهای مدیریت ناکافی آب ایجاد شده است.
از اکتبر تا ماه می، بورکینافاسو فصل خشک خود را پشت سر می گذارد (فصلی که در سال های اخیر به دلیل تغییرات آب و هوایی طولانی شده است). این بدان معناست که کشور محصور در خشکی در غرب آفریقا، که در شمال با صحرای Sahara هم مرز است، بیشتر از سال خود را بدون باران سپری می کند. درگیری در منطقه ساحلی شمالی کشور فقط کمبود آب را تشدید کرده است و وظیفه تامین آب را به یک فعالیت روزانه (بیشتر برای زنان) واگذار کرده است. آکسفام تخمین می زند که دسترسی به آب در برخی مناطق کشور تا 40 درصد کاهش یافته است. در جوامع میزبان بورکینابیهای آواره داخلی، زیرساختها برای پاسخگویی به تقاضاها برای مراقبتهای بهداشتی، آب تمیز، و خدمات بهداشتی کافی تلاش کردهاند.
نیجریه با قلمرو شمال شرقی بورکینافاسو هم مرز است و به طور کامل در ساحل قرار دارد و کل کشور را در معرض خطر خشکسالی و بیابان زایی قرار می دهد. در مناطقی مانند Tillabéri که عمدتاً روستایی است، کمبود مزمن آب تمیز وجود دارد، بهویژه در ماههای گرم که به طور منظم دمای بیش از 100 درجه فارنهایت را مشاهده میکند. یونیسف تخمین می زند که تنها 56 درصد از مردم نیجریه به منبع آب آشامیدنی دسترسی دارند و تنها 13 درصد به خدمات اولیه بهداشت دسترسی دارند. در مناطقی که بیش از همه به کمک نیاز دارند، خشونت و ناامنی ارزیابی وضعیت و همکاری با جوامع برای یافتن راه حل های قابل قبول را برای کارشناسان دشوار می کند.
بر خلاف بسیاری از کشورهای موجود در این فهرست، نپال به لطف تعدادی از یخچالهای طبیعی، رودخانهها، چشمهها، دریاچهها، آبهای زیرزمینی و میزان بارندگی زیاد، 2.7 درصد از آب شیرین موجود زمین را در خود جای داده است. این کشور پس از برزیل به عنوان یکی از پرآب ترین کشورها قرار دارد. با این حال، این کشور همچنین کشوری است که کمبود آب به ویژه در 20 سال گذشته به نقطه بحرانی رسیده است. در حالی که نپال منابع آب زیادی دارد، شبکه و زیرساخت آن قادر به پاسخگویی به عرضه یا تقاضا نیست. در سال 2020، منطقه ای که پایتخت کاتماندو است، کمتر از 20 درصد از نیاز آب محلی خود را برآورده کرد. از هشت رودخانه ای که از کاتماندو می گذرد، هیچکدام تمیز نیستند.
بر اساس گزارشی که یونیسف در ماه اوت گذشته منتشر کرد، از هر 5 کودک در عراق تقریبا 3 کودک به آب سالم دسترسی ندارند. همچنین در بیش از نیمی از مدارس کشور وجود ندارد. اثرات بحران آب و هوا در منطقه به همراه اختلافات با کشورهای همسایه، 7 میلیون عراقی را با کمبود آب و بسیاری از اثرات موج دار آن مواجه کرده است. این امر به ویژه در مورد بیش از 1 میلیون عراقی آواره داخلی و بیش از 300000 پناهنده که در اردوگاه های آوارگان عراق میزبانی شده اند، صادق است، جایی که خدمات آب و فاضلاب حتی نادرتر است.
درست در جنوب مصر و در آن سوی دریای سرخ از عربستان سعودی، جمهوری سودان در منطقه ای از شمال آفریقا واقع شده است که بسیاری از اثرات خشکسالی و تغییرات آب و هوایی مانند خاورمیانه را می بیند. تقریباً 97 درصد از مصرف آب کشور صرف کشاورزی می شود (که 80 درصد معیشت سودان را تشکیل می دهد)، به این معنی که منابع آبی که به طور فزاینده کمیاب می شود تهدیدهای متعددی را برای کشور به همراه دارد. با این حال، این میزان بالای فعالیت کشاورزی است که منجر به بیابان زایی سودان شده است.
منابع آب زیرزمینی موجود در سراسر مرزهای مصر و اتیوپی مشترک است که منجر به فشارهای دیپلماتیک اضافی در مورد مصرف آب می شود. غیرنظامیان سودانی هزینه نهایی را می پردازند: بیش از 40 درصد خانواده ها به خدمات اولیه آب دسترسی ندارند. علاوه بر این، 67 درصد از جمعیت به خدمات اولیه بهداشتی دسترسی ندارند.
به گفته مؤسسه منابع جهانی، ایالات متحده تنها دارای «تنش آبی کم تا متوسط» است، اما تفاوتهای منطقهای قابل توجهی در داخل مرزهای آن وجود دارد. مناطق غربی ایالات متحده، از جمله کالیفرنیا، تنش آبی به طور قابل توجهی بالاتری دارند، زیرا عرضه آب به دلیل “خشکسالی استثنایی” به طور مداوم در حال کاهش است، رویدادی که توسط تغییرات آب و هوایی به وجود آمده و تشدید شده است. منطقه ای در این سطح طبقه بندی نمی شود مگر اینکه خسارات زیادی در کشاورزی، کمبود آب در مخازن، نهرها و چاه ها وجود داشته باشد.
اخیراً، دولت فدرال یک سیاست بحث برانگیز را برای قطع منبع آب از بخشی از رودخانه کلامات در مرز کالیفرنیا-اورگان به منظور محافظت از گونههای بومی ماهی در برابر انقراض و حقوق قبایل بومی آمریکا اجرا کرد. حدود 85 درصد از زمین های کشاورزی، 210000 هکتار در منطقه، برای آبیاری به آب از رودخانه کلامات نیاز دارد. این سیاست به ویژه در شدیدترین خشکسالی تمام دوران، بار مالی زیادی را به کشاورزان تحمیل کرده است. حتی گروهی از کشاورزان تهدید کردهاند که اگر دولت فدرال نتواند راهحل رضایتبخشی ارائه دهد، آب را به زور باز میکنند.
مصر یکی از تعدادی از کشورهایی است که در حال حاضر با کمبود آب مواجه است. اگرچه به دلیل دسترسی آن به رودخانه نیل که حدود 93 درصد از کل منابع آبی کشور را تامین می کند، در مقایسه با کشورهای همسایه خود در خاورمیانه و شمال آفریقا، نسبتاً کم تنش آبی در نظر گرفته می شود. با این حال، تامین آب به دلیل توسعه سد رنسانس بزرگ اتیوپی در قسمت بالادست رودخانه نیل در معرض تهدید قرار گرفته است.
زمانی که این سد تکمیل شود، یک نیروگاه برق آبی خواهد بود که حدود 6000 مگاوات برق تولید می کند – ظرفیت فعلی اتیوپی تنها حدود 4000 مگاوات است. این سد دارای پتانسیل اقتصادی و اجتماعی عظیمی است زیرا دو سوم جمعیتی که بدون برق زندگی می کنند را تامین می کند.
این واقعیت که هند حدود 18 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهد، اما تنها 4 درصد از آب شیرین جهان را در اختیار دارد، آن را در سیزدهمین کشور پر فشار آب در جهان قرار می دهد. به نظر می رسد پس از اینکه چین در سال 2021 پروژه جاه طلبانه جدیدی را برای ساخت قوی ترین نیروگاه برق آبی جهان در قسمت بالادست رودخانه برهماپوترا که از تبت به هند می ریزد، به زودی وخیم تر خواهد شد.
در صورت موفقیت، این سد می تواند حدود 60 گیگاوات برق تولید کند که سه برابر بیشتر از سد Three Gorges، بزرگترین نیروگاه برق آبی فعلی است که در چین نیز واقع شده است. عواقب آن برای هند می تواند بسیار زیاد باشد. بر اساس گزارش موسسه سیاست استراتژیک استرالیا، نزدیک به 30 درصد از آب هند از رودخانه برهماپوترا تامین می شود و این پروژه می تواند تا 60 درصد آب رودخانه را کاهش دهد.
اهمیت پروژه جدید برای چین فراتر از تولید برق و صرفه جویی در آب است. هند نگران است که چین آب را به آب تبدیل کند سلاحی سیاسی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی کشورهای همسایه با تلقی آب به عنوان یک ابزار معامله. با توجه به توسعه طلبی مدرن چین و اختلافات مرزی چین و هند، تقریباً غیرممکن است که چین از طرح خود به نفع هند صرف نظر کند.
بحران آب و خشکسالی های پی در پی در ایران به ناامیدی مردم از دولت دامن می زند. در حالی که بخشی از این بحران ریشه در تغییرات آب و هوایی دارد، بخش بزرگی از این مشکل ناشی از سیاستهای ناکارآمد دولت و عدم رسیدگی به کمبود آب در کشور است. این امر باعث ناآرامی در میان ایرانیان شده است و آنها دولت را مسئول بحران آب در کشور می دانند.
ایران در منطقه ای خشک و نیمه خشک قرار دارد و 22 درصد از 164 میلیون هکتار مساحت کشور را بیابان تشکیل می دهد. متوسط بارندگی سالانه در ایران 250 میلی متر است که کمتر از یک سوم میانگین جهانی است. در دو دهه گذشته، ایران 211 کیلومتر مکعب از کل ذخایر آبی خود را از دست داده است و سطح آب های زیرزمینی بین سال های 2003-2016 به میزان 28 سانتی متر کاهش یافته است.
تغییرات اقلیمی، مانند سایر کشورهای خاورمیانه، ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. میانگین تبخیر در ایران 2100 میلی متر در سال است که سه برابر میانگین جهانی 700 میلی متر در سال است. دلیل این امر افزایش دما و کمبود بارندگی است. بارندگی کم و سطوح بالای تبخیر همراه با رشد بالای جمعیت و مصرف سرانه بالا، ایران را در یک بحران فلج کننده آب فرو برده است.
بخش کشاورزی که در سال 2019 حدود 17.4 درصد از نیروی کار را به خود اختصاص داده است، بیشترین آسیب را از بحران آب و خشکسالی داشته است. در نتیجه کم بارشی و خشکسالی شدید کشاورزان از چاه ها برای آبیاری استفاده می کنند که این امر منجر به تخلیه منابع آب زیرزمینی شده است. در سال 1965، برداشت آب زیرزمینی ایران حدود 66 میلیون مترمکعب بود. در سال 2019، کاهش تجمعی ذخیره آب زیرزمینی کشور به حدود 133 کیلومتر مکعب رسید. این افزایش حدود 3.4 برابر ظرفیت سد معروف سه دره در چین است. با کاهش آبهای زیرزمینی، کشاورزان در چاهها عمیقتر حفر میکنند که نه تنها منجر به تخلیه آبهای زیرزمینی میشود، بلکه منجر به آلودگی آبهای شور نیز میشود.
جهت مطالعه کامل این مقاله درباره خشکسالی ایران می توانید به این لینک مراجعه کنید.