دی ۱, ۱۴۰۳ ۱۹:۳۱
ترین ها ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - 1 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
کپی شد!
0

مرگبارترین جنگ‌ها در قرن ۲۱

نظریه پرداز سیاسی فرانسیس فوکویاما به طور معروف اعلام کرد که پایان جنگ سرد «پایان تاریخ» را نشان می دهد، پیروزی دموکراسی سرمایه داری و لیبرال غربی بر ایدئولوژی های رقیب. اعتقاد بر این بود که بشریت قرن 21 یک جامعه جهانی شده پس از جنگ خواهد بود که با هماهنگی جبرگرایانه به سمت صلح و رفاه جمعی حرکت می کند.

در حالی که تز فوکویاما عمیقاً با حملات 11 سپتامبر 2001 و متعاقب آن «جنگ علیه تروریسم» ایالات متحده به چالش کشیده شد، جنگ علنی بین ارتش های دولت-ملت ها در واقع در محیط پس از جنگ سرد به طور فزاینده ای نادر شد.

در عوض، تروریسم، درگیری‌های قومی، جنگ‌های داخلی، و جنگ‌های ترکیبی و عملیات ویژه (تکنیک‌هایی که کشورهای توسعه‌یافته برای آزار و اذیت یا بی‌ثبات کردن مخالفان از طریق ابزارهای غیرسنتی استفاده می‌کنند) بیشترین خشونت‌های غیردولتی، درون‌دولتی و بین‌دولتی را تشکیل می‌دهند. اگرچه در قرن بیست و یکم میزان مرگ و میر در نبردها در مقایسه با دوره‌های زمانی مشابه در گذشته بسیار کاهش یافته است با این وجود، این اعداد بیانگر ده ها هزار نفر از دست رفته در هر سال است.

جنگ دوم کنگو (1998-2003)

جنگ دوم کنگو (1998-2003)

مرگبارترین جنگ قرن بیست و یکم، جنگی بود که در قرن بیستم شکل گرفت. نسل کشی رواندا، سرنگونی و مرگ رئیس جمهور زئیری، موبوتو سسه سکو، و درگیری های قومیتی بین قوم هوتو و توتسی، عوامل مستقیمی در جنگ دوم کنگو بودند (که به دلیل گستردگی و دامنه آن، جنگ بزرگ در آفریقا یا جنگ جهانی اول آفریقا نیز نامیده می شود).

در می 1997، رهبر شورشیان، لوران کابیلا، موبوتو را برکنار کرد و نام زئیر را به جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) تغییر داد، اما به زودی خود را درگیر جنگ داخلی با برخی از نیروهایی دید که او را به قدرت رسانده بودند. یک سوم شرقی جمهوری دموکراتیک کنگو تبدیل به میدان نبردی شد که همانقدر خونین و مورد مناقشه جبهه غرب در جنگ جهانی اول بود.

ارتش 9 کشور و مجموعه ای از شبه نظامیان وابسته روستاها را ویران کردند. آنگولا، نامیبیا، چاد، سودان و زیمبابوه از نیروهای دولتی کنگو کابیلا حمایت کردند، در حالی که نیروهای بوروندی، رواندا و اوگاندا از آنها حمایت کردند.

شورشیان ضد کابیلا تجاوزهای دسته جمعی در مناطق درگیری گزارش شد، و بخش های بزرگی از جمهوری دموکراتیک کنگو از منابع محروم شدند، زیرا نبرد سازمان یافته بین ارتش های حرفه ای جای خود را به دزدی و غارت داد. تخمین زده می شود که حدود سه میلیون نفر – بیشتر غیرنظامیان – در درگیری ها کشته شدند یا به دلیل بیماری یا سوء تغذیه جان خود را از دست دادند.

جنگ داخلی سوریه

جنگ داخلی سوریه

در حالی که بهار عربی خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید، قیام های مردمی باعث سرنگونی رژیم های خودکامه در تونس، لیبی، مصر و یمن شد. اما در سوریه، رئیس جمهور بشار اسد به اعتراضات با ترکیبی از امتیازات سیاسی و تشدید خشونت علیه مردم خود پاسخ داد. این قیام به یک جنگ داخلی تبدیل شد که خشونت را به عراق همسایه گسترش داد و زمینه مناسبی برای پرورش گروه های شبه نظامی مانند دولت اسلامی در عراق و شام (داعش؛ همچنین معروف به داعش) فراهم کرد.

گروه‌های شورشی بخش‌های وسیعی از خاک را تصرف کردند و منطقه تحت کنترل دولت به نوار کوچکی از زمین در غرب سوریه کاهش یافت. اسد برای حفظ قدرت به اقدامات ناامیدکننده و وحشیانه‌تر متوسل شد، «بمب‌های بشکه‌ای» خام را بر روی جمعیت شهری انداخت و از سلاح‌های شیمیایی در مناطق تحت کنترل شورشیان استفاده کرد.

از آنجایی که قدرت‌های منطقه‌ای و کشورهای غربی نقش بیشتری در این مناقشه بر عهده گرفتند، به نظر می‌رسید که اسد از قدرت کناره‌گیری کند. شبه نظامیان کرد از منطقه خودمختار کرد در شمال عراق پیشروی کردند و ایالات متحده حملات هوایی علیه نیروهای داعش در سوریه و عراق انجام داد.

در سال 2015، روسیه، یکی از حامیان دیرینه رژیم اسد، یک کمپین بمباران در حمایت از نیروهای دولتی سوریه را آغاز کرد که موج جنگ را معکوس کرد. توافقات آتش بس نتوانست خشونت ها را متوقف کند و تا سال 2016 تخمین زده شد که از هر 10 سوری، 1 نفر در این جنگ کشته یا زخمی شده است. چهار میلیون نفر از کشور فرار کردند، در حالی که میلیون ها نفر دیگر در داخل کشور آواره شدند.

حداقل 470000 مرگ به طور مستقیم یا غیرمستقیم در اثر جنگ ایجاد شده است و امید به زندگی در بدو تولد از بیش از 70 سال (پیش از جنگ) به تنها 55 سال در سال 2015 سقوط کرد. زندگی بیش از 300000 غیرنظامی، حدود 1.5 درصد از جمعیت سوریه قبل از جنگ.

شورش دارفور

درگیری دارفور

در اوایل سال 2003، گروه‌های شورشی علیه رژیم عمر البشیر، رئیس‌جمهور سودان مستقر در خارطوم، سلاح به دست گرفتند و آتش تنش‌های طولانی‌مدت در منطقه دارفور در غرب سودان را برانگیخت. این درگیری به چیزی تبدیل شد که دولت ایالات متحده بعداً آن را اولین نسل کشی قرن بیست و یکم توصیف کرد.

پس از اینکه گروه‌های شورشی یک رشته پیروزی‌های برجسته را علیه ارتش سودان به دست آوردند، دولت سودان شبه‌نظامیان عرب را که به نام جنجاوید شناخته می‌شدند، تجهیز و پشتیبانی کرد. جنجاوید یک کمپین هدفمند تروریسم و ​​پاکسازی قومی را علیه جمعیت غیرنظامی دارفور انجام داد که حداقل 300000 نفر را کشت و نزدیک به سه میلیون نفر را آواره کرد.

تنها در سال 2008 بود که یک نیروی مشترک حافظ صلح سازمان ملل متحد و اتحادیه آفریقا توانستند نظم را به منطقه بازگردانند. در 4 مارس 2009، دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) حکم بازداشت بشیر را صادر کرد – اولین باری که دیوان کیفری بین‌المللی به دنبال دستگیری یک رئیس دولت مستقر بود, او را متهم به اتهام کرد.

جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت این تحقیقات در دسامبر 2014 به دلیل عدم همکاری شورای امنیت سازمان ملل به حالت تعلیق درآمد.

جنگ عراق

جنگ عراق

مقامات محافظه‌کار در دولت جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور ایالات متحده، پیش از حوادث 11 سپتامبر 2001 به دنبال سرنگونی رژیم صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق بودند، اما مرگبارترین حمله تروریستی در تاریخ ایالات متحده (حداقل تا حدی) casus belli برای جنگ عراق. ایالات متحده با استناد به ارتباط بین رژیم عراق و القاعده و همچنین حضور تسلیحات کشتار جمعی در عراق که هر دو ادعا در نهایت نادرست بودند – “ائتلافی از مشتاقان” تشکیل داد و در 20 مارس حمله به عراق را آغاز کرد.

سال 2003 جنگ بعدی در دو مرحله متمایز شکل گرفت: یک جنگ متعارف یک طرفه کوتاه، که در آن نیروهای ائتلاف کمتر از 200 تلفات را در مدت کمی بیش از یک ماه از عملیات های رزمی بزرگ متحمل شدند، و شورشی که برای سال ها ادامه یافت و ده ها قربانی گرفت. هزاران زندگی تا زمان خروج نیروهای رزمی ایالات متحده در اوت 2010، بیش از 4700 سرباز ائتلاف کشته شده بودند. حداقل 85000 غیرنظامی عراقی داشتند نیز کشته شده اند، اما برخی تخمین ها مجموع آن را بسیار بالاتر می دانند.

خشونت‌های فرقه‌ای که پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام حسین کشور را تحت تأثیر قرار داد، باعث پیدایش دولت اسلامی در عراق و شام (isis که داعش نیز نامیده می‌شود)، یک گروه سنی بود که به دنبال ایجاد خلافت در عراق و سوریه بود. از سال 2013 تا پایان سال 2016، بیش از 50000 غیرنظامی دیگر توسط داعش کشته یا در درگیری‌های بین داعش و نیروهای دولتی عراق کشته شدند.

جنگ افغانستان

جنگ افغانستان

طی چند هفته پس از حملات 11 سپتامبر 2001، ایالات متحده حملات هوایی علیه رژیم طالبان در افغانستان را آغاز کرد. طالبان، یک جناح اسلام‌گرای فوق‌محافظه‌کار که پس از خروج شوروی از افغانستان، قدرت را در خلاء به دست آورد، پناهگاه امنی برای القاعده و رهبر آن اسامه بن لادن فراهم کرد.

جنگ در افغانستان برای مدتی به بارزترین مظهر “جنگ علیه تروریسم” به رهبری ایالات متحده تبدیل شد. تا دسامبر 2001، طالبان مجبور به کناره گیری از قدرت شدند، اما هم طالبان افغانستان و هم همتای پاکستانی آن در مناطق قبیله ای که در مرز این دو کشور قرار دارند، قدرت خواهند یافت.

طالبان با تجدید نظر در تاکتیک‌های خود برای بازتاب آن‌هایی که توسط شورشیان در عراق استفاده می‌شود، شروع به استفاده از بمب‌های دست‌ساز (IED) بر روی اهداف نظامی و غیرنظامی کردند که تأثیرات زیادی داشت.

طالبان کشت خشخاش را در مناطق تحت کنترل خود تقویت کردند و تجارت بین المللی تریاک بیشتر فعالیت های نظامی و تروریستی آن را تامین مالی کرد. بین سال های 2001 تا 2016 حدود 30000 سرباز و پلیس افغان و 31000 غیرنظامی افغان کشته شدند.

در این مدت بیش از 3500 سرباز ائتلاف به رهبری ناتو کشته شدند و 29 کشور در میان کشته شدگان حضور داشتند. علاوه بر این، حدود 30000 نیروی دولتی و غیرنظامی پاکستان توسط طالبان پاکستانی کشته شدند.

جنگ علیه بوکوحرام

جنگ علیه بوکوحرام

گروه ستیزه جوی اسلامگرای بوکوحرام (نامی که در زبان هاوسا به معنای «غرب زدگی توهین آمیز است») در سال 2002 با هدف تحمیل شریعت (قانون اسلامی) بر نیجریه تأسیس شد. این گروه تا سال 2009 نسبتاً مبهم بود، زمانی که یک سری حملات را انجام داد که منجر به کشته شدن ده ها افسر پلیس شد. دولت نیجریه با یک عملیات نظامی که منجر به کشته شدن بیش از 700 عضو بوکوحرام شد، تلافی کرد. پلیس و ارتش نیجریه سپس اقدام به کشتار غیرقانونی کردند که باعث شعله ور شدن باقیمانده بوکوحرام شد.

در آغاز سال 2010، بوکوحرام حمله کرد، افسران پلیس را ترور کرد، از زندان فرار کرد و به اهداف غیرنظامی در سرتاسر نیجریه حمله کرد. مدارس و کلیساهای مسیحی در شمال شرق کشور به ویژه آسیب دیدند و ربوده شدن نزدیک به 300 دانش آموز دختر در سال 2014 محکومیت بین المللی را برانگیخت.

با شروع کنترل بوکوحرام بر قلمروهای بیشتر، ماهیت درگیری از یک کارزار تروریستی به یک عملیات تمام عیار تغییر کرد. شورشی که یادآور جنگ داخلی خونین نیجریه بود. کل شهرها در حملات بوکوحرام ویران شدند و نیروهای کامرون، چاد، بنین و نیجر در نهایت به پاسخ نظامی پیوستند. اگرچه منطقه تحت کنترل بوکوحرام تا پایان سال 2016 به طور قابل توجهی فرسایش یافته بود، این گروه همچنان توانایی انجام حملات انتحاری مرگبار را حفظ کرده بود.

دست کم 11000 غیرنظامی در اثر خشونت بوکوحرام کشته شدند و بیش از دو میلیون نفر آواره شدند.

جنگ داخلی یمن

جنگ داخلی یمن

جنگ داخلی در یمن در بهار عربی و قیامی که دولت علی عبدالله صالح را سرنگون کرد، شکل گرفت. در حالی که صالح برای حفظ سیطره خود بر ریاست جمهوری تلاش می کرد، ارتش را از مناطق دور افتاده به صنعا، پایتخت یمن فراخواند. شورشیان حوثی در شمال کشور و شبه نظامیان القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) در جنوب به سرعت از خلاء قدرت سوء استفاده کردند.

نبرد بین نیروهای دولتی و شبه نظامیان قبیله ای مخالف شدت گرفت و در 3 ژوئن 2011، صالح هدف سوء قصدی قرار گرفت که به شدت مجروح شد. صالح یمن را ترک کرد تا تحت درمان قرار گیرد، اقدامی که در نهایت به انتقال قدرت به معاون رئیس‌جمهور صالح، عبد ربه منصور هادی انجامید. هادی نتوانست حضور موثر دولت را در مناطق تحت کنترل حوثی ها و القاعده نشان دهد و واکنش خشونت آمیز او به اعتراضات در صنعا باعث همدردی با آرمان ضد دولتی شد.

در سپتامبر 2014 شورشیان حوثی وارد صنعا شدند و تا ژانویه 2015 آنها کاخ ریاست جمهوری را اشغال کرده بودند. هادی در بازداشت خانگی قرار گرفت، اما او فرار کرد و به شهر بندری عدن در جنوب غربی کشور گریخت.

نیرویی متشکل از حوثی‌ها و نیروهای وفادار به صالح سرنگون شده سپس عدن را محاصره کردند و هادی در مارس 2015 از کشور گریخت. در آن ماه، زمانی که ائتلافی به رهبری عربستان سعودی برای بیرون راندن حوثی‌ها از قدرت و بازگرداندن حکومت به قدرت درآورد، درگیری بین‌المللی شد.

دولت هادی تصور عمومی بر این بود که ایران از حوثی‌ها حمایت مادی می‌کرد و محموله‌های تسلیحاتی زیادی از ایران در مسیر منطقه درگیری ضبط شد. تا پایان سال 2021، سازمان ملل تخمین زد که بیش از 375000 نفر در نتیجه جنگ جان خود را از دست داده اند. علل غیرمستقیم، مانند گرسنگی و بیماری‌های قابل درمان، بیش از نیمی از این کل را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، بیش از سه میلیون یمنی در اثر جنگ آواره شده بودند.

جنگ روسیه و اوکراین

جنگ روسیه و اوکراین

در فوریه 2014، ویکتور یانوکوویچ، رئیس‌جمهور طرفدار روسیه اوکراین، پس از ماه‌ها تظاهرات مردمی و سرکوب خشونت‌آمیز نافرجام معترضان از قدرت کنار رفت. یانوکوویچ به روسیه گریخت و چند روز پس از خروج او، نیروهای روسی مبدل به جمهوری خودمختار اوکراین کریمه حمله کردند.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در ماه مارس الحاق غیرقانونی کریمه را اعلام کرد و چند هفته بعد سربازان روسی مبدل به مناطق دونتسک و لوهانسک اوکراین حمله کردند. در اوایل تابستان سال 2014، نیروهای طرفدار روسیه بخش قابل توجهی از قلمرو را تسخیر کردند و در ژوئیه پرواز MH17 خطوط هوایی مالزی بر فراز قلمرو تحت کنترل شورشیان توسط یک موشک زمین به هوای تدارک دیده شده توسط روسیه سرنگون شد.

نزدیک به 300 مسافر و خدمه کشته شدند. آتش بسی در فوریه 2015 امضا شد که خونریزی را کند کرد، اما متوقف نشد، و دونباس تا هفت سال آینده در وضعیت منجمد باقی ماند. تا سال 2021 بیش از 14000 نفر در جنگ در شرق اوکراین کشته شدند.

در 24 فوریه 2022، روسیه تهاجم تمام عیار به اوکراین را آغاز کرد. اگرچه نیروهای روسی در اولین روزهای نبرد به دستاوردهای قابل توجهی دست یافتند، مدافعان اوکراینی تلاش ها برای تصرف کیف و سایر شهرهای بزرگ را رد کردند و به زودی ضد حملاتی را به مواضع روسیه انجام دادند.

تهاجم روسیه با بمباران توپخانه ای و حملات هوایی بی رویه به شهرهای اوکراین مشخص شد و تخمین زده می شود که 40000 غیرنظامی اوکراینی در سال اول جنگ کشته شدند. شاید 100000 سرباز اوکراینی در نبرد کشته شدند و بیش از یک سوم جمعیت اوکراین در اثر جنگ آواره شدند. روسیه همچنین یک کمپین پاکسازی قومی در سرزمینی که اشغال کرده بود انجام داد و حدود 1.6 میلیون شهروند اوکراینی به زور به خاک روسیه منتقل شدند.

پوتین امیدوار بود که فتح اوکراین را در چند روز به پایان برساند، اما پس از یک سال نبرد غم انگیز، تخمین زده می شود که 200000 سرباز روسی کشته شده اند و ارتش متعارف روسیه کشته شده اند. توانایی به طور قابل توجهی کاهش یافته بود.

جنگ اسرائیل و فلسطین

جنگ اسرائیل و فلسطین

درگیری اسرائیل و فلسطین به پایان قرن نوزدهم باز می گردد. در سال 1947، سازمان ملل متحد قطعنامه 181 موسوم به طرح تقسیم را به تصویب رساند که به دنبال تقسیم قیمومیت بریتانیا بر فلسطین به کشورهای عربی و یهودی بود.

در 14 می 1948، دولت اسرائیل ایجاد شد و اولین جنگ اعراب و اسرائیل را آغاز کرد. جنگ در سال 1949 با پیروزی اسرائیل پایان یافت، اما 750000 فلسطینی آواره شدند و سرزمین به 3 بخش تقسیم شد: دولت اسرائیل، کرانه باختری (رود اردن) و نوار غزه.

در نوامبر سال 2022، با انتخاب سی و هفتمین دولت اسرائیل، یک دولت ائتلافی به رهبری بنیامین نتانیاهو و به دلیل مشارکت سیاستمداران راست افراطی، خشونت در درگیری افزایش یافت و اقدامات نظامی مانند تهاجم جنین در ژانویه 2023، تهاجم جنین در ژوئن 2023، تهاجم ژوئیه 2023 جنین، و رویدادهایی مانند درگیری‌های الاقصی در سال 2023، درگیری‌های می 2023 غزه و اسرائیل، و جنگ 2023 اسرائیل و حماس، در کنار خشونت‌های سیاسی فلسطینی‌ها تولید شده است.

تعداد کشته شدگان در سال 2023 که بالاترین میزان در درگیری از سال 2005 است.

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *