مناظره ترامپ ـ هریس، بیتردید تئاتری سیاسی است که هر چند نهایتاً دو نفر، هنرپیشه این صحنهاند، اما پشت بازیگری هر کدام از آنها مجموعهای منظومهای متنوعی از نهضت اقتصادی، گرایش سیاسی و نگرشی فرهنگی و هنجاری قرار دارد. اما نهایتاً این دوکاندیدا هستند که باید بتوانند با بازی خوب، تماشاگران را به خود علاقهمند کنند این مستلزم بهرهبرداری از مهارتهای نمایشی است.
به گزارش اخبار جدید به نقل از دیپلماسی ایرانی: برگزاری مناظره زنده تلویزیونی بین ترامپ، نامزد جمهوریخواهان و هریس نامزد دمکراتها در شامگاه سهشنبه، 10سپتامبر2024 (20/6/1403) در فیلادلفیا نقطه عطفی در تحولات مربوط به مبارزات انتخاباتی برای تعیین رئیس جمهوری آینده آمریکاست. البته این چندمین مناظره ترامپ با طرف دمکرات است. اما در مناظره اول که در قبل بین ترامپ و بایدن انجام گرفت، با عملکرد بسیار نازل بایدن، به کنارهگیری او در اثر فشارهای داخلی حزب دمکرات منجر شد و این پدیده به برآمدن هریس به عنوان نامزد دمکراتها و جانشینی بایدن شکل داد.
در چنین بستری، مناظره بین ترامپ و هریس حائز اهمیت تلقی شد چون در واقع آزمونی برای شناسائی ظرفیتهای هریس قلمداد میشد. برگزاری مناظره، تا حدودی شگفتی آفرید و موقعیت هریس و دمکراتها را ارتقاء بخشید. این مناظره را میلیون نفر در آمریکا در سرتاسر جهان مشاهده کردند. چگونه میتوان در یک چشمانداز کلان و در قالب سنجش مبارزات انتخاباتی آمریکا، این مناظره را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ اگر مناظره مزبور، حرکتی ترکیبی از سیاست، زبان، گفتمان، هنرهای نمایشی و دستور کار حکومتی و دیوارکشی قلمداد کنیم. این صحنه بازی کلامی ـ تصویری را میتوانیم صحنهای سیاسی ـ نمایشی بپنداریم که از سه زاویه قابل بررسی است. «زاویه نمایشی»، «زاویه گفتمانی» و «زاویه حکمرانی».
مناظره ترامپ ـ هریس، بیتردید تئاتری سیاسی است که هر چند نهایتاً دو نفر، هنرپیشه این صحنهاند، اما پشت بازیگری هر کدام از آنها مجموعهای منظومهای متنوعی از نهضت اقتصادی، گرایش سیاسی و نگرشی فرهنگی و هنجاری قرار دارد. اما نهایتاً این دوکاندیدا هستند که باید بتوانند با بازی خوب، تماشاگران را به خود علاقهمند کنند این مستلزم بهرهبرداری از مهارتهای نمایشی است.
از برگزاری مناظرات تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، حدود شش دهه میگذرد اما این زمان بیش از نیم قرن را باید در پرتو جاافتادگی مناظره، به عنوان وسیلهای برای اثرگذاری برنظر دیگران در فرهنگ آمریکا قلمداد کرد. گفتنی است که در مدارس آمریکا، شیوه مناظره تدریس شده و باشگاهها و نهادهای پرورش دهنده مناظرهگر، فرهنگ مناظراتی را حفظ و ارتقا بخشیدهاند و فقط به حوزه صرف سیاست هم محدود نمیشود و انواع حوزههای زندگی اجتماعی را مورد پوشش مناظراتی قرار میگیرد. مناظره در امور سیاسی هم ریشهدار است.
مناظره آبراهام لینکن در 1858 با رقیبش برای دستیابی به عضویت در سنا موردی تاریخی است. اما در 1960 با برگزاری مناظره بین نیکسون و کندی، تلویزیون متغیر جدید و موثری بود. در آن زمان رادیو، وسیلهای بود که بیشتر در دسترسی بود و شگفت آمیز آنکه بعد از انجام مناظره، آن دسته از مردم آمریکا که از طریق رادیو، مناظره را دنبال کرده بودند، نیکسون را برنده قملداد میکردند و آنهایی که از طریق تلویزیون مناظره را دیده بودند، کندی را پیروز قلمداد میکردند. در یک کلام پردازش تصویری و نمایشی کنندی، به مراتب بهتر و جذابتر بود و این خود یکی از عوامل پیروزیهایی او در انتخابات ریاست جمهوری بود.
باتوجه آنچه که گفته شد، باید پیشینه و عملکرد تصویری و نمایشی ترامپ و هریس نگاهی انداخت، ترامپ، از طریق اجرای برنامههای تلویزیونی در بیش از یک دهه قبل، از دنیای اقتصاد به دنیای سیاست ورود پیدا کرد. او یک اجرا کننده تلویزیونی موثر بود و نحوه لباس، ساختار جملهبندی، چگونگی نگاه و ظرفیت اجرای نقشهای مختلف بود که در زمانی که او رقیب هیلری کلینتون بود، توانست موقعیت بهتری را برای وی رقم بزند.
ترامپ در این انتخابات امیدوار بود که با بایدن، بتوانند در تئار سیاسی انتخابات، بازی بهتری انجام دهد و البته اگر بایدن مانده بود، بیتردید، بازیگری ترامپ در این صحنه بهتر بود اما هریس تا قبل از برگزاری این مناظره، از صحبت اجرا در صحنه تئاتر مناظراتی چندان شناخته شده نبود، و باید گفت که از نظر هنرهای نمایشی در مناظره با ترامپ درخشید. او به مثابه هنرپیشهای بود که نمایشنامه را به خوبی حفظ کرده و به خوبی اجرا میکند. نوع جملات به کارگیری کلمات و حتی زبان بدن او، به هریس موقعیت بهتری داد.
هرچند که نمیتوان گفت هنرپیشگی ترامپ نامناسب بود. اما در نهایت در این تئاتر سیاسی که مبتنی بر پردازش تصویری از خود و ارائه تصویری از رقیب است، هریس از ترامپ پیشی گرفت.اما مناظره را باید در ورای ظاهر نمایشی هم مورد توجه قرار داد. از زاویه گفتمان، ترامپ و هریس، دو گفتمان مختلف در مورد شرایط فعلی و آینده آمریکا را ارائه دادند.
گفتمان ترامپ، گفتمان نابودی آمریکا و لزوم نجات آن بود. در یک ساعت و نیم بحث حول تقریباً دوجین از موضوعات مسائل و چالشهای آمریکا، ترامپ بر این تأکید داشت که آمریکا نابود شده و در سراشیبی سقوط قرار گرفته و باید آمریکا را نجات داد و دوباره قوی ساخت. گفتمان ترامپ همچنین بر محوریت ترس میچرخید. ترس از حملات تریس از بین رفتن موقعیتهای داخلی و خارجی آن کشور، به طور مختلف در سخنان او پژواک داشت.
هریس، گفتمان سازندگی و امید را دنبال کرد. او با ارجاع به زندگی شخصی و مهاجرت بنیاد خانواده خود، آمریکا را دارای ظرفیت بالاتری برای ساختن خود میدید. تأکید بر جلو رفتن در زبان سیاسی او در طول مناظره برجسته بود.
او خود را منظر امید برای جلو نرفتن جامعه آمریکا قلمداد میکرد. در یک کلام او زبان و گفتمان نسبتی را دنبال میکرد و ترامپ زبان و گفتمان به عنوان یک دروغگو، خلاف کار و ساده لوح و تأثیرپذیر از ستایش دیکتاتورها، منفیترین عبارتها را به کار برد ولی برای آمریکا، آینده مثبت و رشدآمیزی را تصویر کرد.این زاویه گفتمان باید در کنار زاویه دیگر یعنی «زاویه حکمرانی» مورد توجه قرار گیرد.
منظور آن است که باید دید که در مورد چگونه اراده آمریکا و مخصوصاً مدیریت اقتصاد آن، دو نامزد چه گفتند. در پاسخ باید گفت که دو گرایش سوسیال و دمکراسی و لیبرال دمکراسی، در بستهبندی معاصر خود توسط هریس و ترامپ، ارائه شد.
هریس، بر لزوم توجه به اقشار فرودست و طبقه متوسط کاهش فشار مالیاتی بر آنها توجه به بیمههای خدمات درمانی و البته آزادیهای مربوط به حق انتخاب مخصوصاً در بحث مناقشهانگیز سقط جنین تأکید کرد و ترامپ برکاهش مالیاتها، مهار مهاجرتها و افزایش تعرفهها پافشاری کردهآند. این دوقالب کلاسیک و سنتی، منازعهای فلسفی ـ سیاستگذاری در تاریخ غرب و آمریکا میباشد. از جهتی او فلسفه سیاسی مربوط به حکمرانیاند و از جهت دیگر دو محصول سیاستگذاری متفاوت دارند.هر چه هست، مناظره ترامپ و هریس، در بازار سیاست آمریکا، هر دو نامزد کالاهای سیاسی خود را عرضه کردند و البته خرید آن کالاها با رأی مهم است.